انتظار یار

بایگانی
پیوندها
آخرین نظرات
  • ۱۶ خرداد ۹۴، ۱۹:۳۵ - ( ◕ ‿ ◕ ) ابوالفضل حافظی ( ◕ ‿ ◕ )
    خدا را شکر

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اتفاقات ظهور» ثبت شده است

برگرفته از کتاب : عصر ظهور

به خواست خدا بزودى درباره نهضت ظهور مقدس حضرت مهدى (علیه السلام) سخن خواهیم گفت و نیز به بررسى کشمکش سیاسى در حجاز مى پردازیم که بنا به نقل روایات، بدنبال کشته شدن، عبدالله حاکم حجاز و اختلاف بر سر فرمانروائى بعد از او و درگیرى بین قبایل حجازى بر سر حکومت، بوجود مى آید.. و این کشمکشها حکومت حجاز را چنان ضعیف مى گرداند که حضرت مهدى (علیه السلام) نهضت خویش را به آسانى در مکه آغاز و شهر را از سلطه بیدادگران آزاد و حاکمیت خود را بر آنجا تثبیت مى کند.

در این برهه وقتى حکومت حجاز، خود را از شکست دادن نهضت حضرت مهدى (علیه السلام) عاجز و ضعیف مى بیند این حکومت و یا دولتهاى بزرگ ، سفیانى را وادار مى سازند که دست به این امر مهم بزند، وى نیروهاى خود را نخست به مدینه منوره و سپس به مکه مکرمه گسیل مى دارد.. در این هنگام حضرت مهدى (علیه السلام) به مسلمانان و به جهان اعلام مى دارد که در انتظار وقوع معجزه ایست که به زبان پیامبر، وعده داده شده است و آن فرو رفتن سپاه سفیانى در بیابان نزدیک مکه است ، پس از این معجزه آن حضرت نهضت مقدس خویش را ادامه خواهد داد.

بلکه بعید نیست ، ترجیح این مطلب که در برخى روایات آمده است . و آن اینکه فراخواندن نیروهاى سفیانى به حجاز بویژه مکه و مدینه قبل از شروع نهضت ظهور مهدى (علیه السلام) اتفاق مى افتد و سپاه سفیانى در جستجوى حضرت مهدى (علیه السلام) و یارانش وارد مدینه منوره گردیده و در آنجا به ارتکاب جنایاتى دست مى زند. در این زمان حضرت در مدینه بسر مى برد، آنگاه مانند روش موسى (علیه السلام) با اضطراب از مدینه خارج گردیده و رهسپار مکه مى شود، سپس خداوند متعال ، اجازه ظهور به آن حضرت مى دهد.

روایات در منابع شیعه و سنى ، ورود لشکر سفیانى را از ناحیه عراق و شام به مدینه منوره هجومى سخت و ویرانگر توصیف مى کند، بطوریکه وى هیچ مقاومتى در برابر خود نمى یابد. و او با یاران مهدى (علیه السلام) و شیعیان اهل بیت (علیهم السلام) در کشتار و نابودى زن و مرد بزرگ و کوچک همانگونه که در عراق عمل کرد عمل مى کند! بلکه از روایات استفاده مى شود که حمله سفیانى در مدینه سخت تر خواهد بود، در نسخه خطى ابن حماد از ابن شهاب نقل است که:

((سفیانى خطاب به فرماندهى که با سواران خود وارد کوفه مى شود، بعد از آنکه آنجا را سخت پایمال مى کند، مى نویسد و او را ماءمور به حرکت بسوى حجاز مى سازد، او روانه آن سامان مى شود و دست به کشتار قریش مى زند، چهار صد مرد از آنان و از یاران مهدى را مى کشد و شکمهاى زنان را مى درد و فرزندان را بقتل مى رساند و دو برادر از قریش را کشته و یک مرد و خواهرش بنام محمد و فاطمه را بر درگاه مسجد مدینه به دار مى آویزد.))(1)

روایات دیگرى مى گویند: این مرد و خواهرش از عموزادگان نفس زکیه هستند که امام مهدى (علیه السلام) وى را به مکه مى فرستد که او را پانزده شب قبل از ظهور آن حضرت در مسجدالحرام بقتل مى رسانند. و این دو برادر و خواهر از دست لشکریان سفیانى از عراق مى گریزند و جاسوسى که از عراق با این دو همراه بوده آن دو را به دشمنان معرفى مى کند.




روایت ذیل ، گویاى این است که سفیانى قتل عام خود را مورد بنى هاشم و شیعیان آنها در مدینه به اینگونه توجیه مى کند که وى به انتقام کشته شدن سپاهیان او در عراق بدست نیروهاى خراسانى دست به این عمل مى زند.

در نسخه خطى ابن حماد، از ابى قبیل نقل شده است که گفت:

((سفیانى ، سپاه خود را به مدینه مى فرستد و به آنها دستور مى دهد هر کس که از بنى هاشم در آنجاست ، حتى زنان باردار را بکشند! و این کشتار در برابر عملکرد شخصى هاشمى است که با یاران خود از مشرق خروج کرده است ، سفیانى مى گوید: تمام این بلاها و کشته شدن یاران من فقط از ناحیه بنى هاشم است . پس فرمان به کشتار آنان مى دهد بطوریکه دیگر کسى از آنها در مدینه شناخته نمى شود، آنان و حتى زنانشان سر به بیابانها و کوهها مى گذراند و به سوى مکه مى گریزند.. چند روزى دست به کشتار آنها مى زند سپس دست نگه مى دارد و هر کس از آنان یافت شود وحشت زده است تا اینکه نهضت مهدى در مکه آشکار شود و هر کس که به آنجا آمده گرد آن حضرت جمع مى شود))(2)

از امام باقر (علیه السلام) روایت شده است که فرمود:

((سفیانى و همراهان وى ظاهر مى شوند و او هیچ غم و اندیشه اى جز غلبه بر آل پیامبر (صلى الله علیه وآله) و پیروان آنها ندارد از این رو دسته اى را به کوفه مى فرستد و آنها با گروهى از شیعیان آل پیامبر (صلى الله علیه وآله) برخورد مى کنند که کشته و یا به دار آویخته مى شوند و سپاهى از خراسان روى مى آورد تا آن وارد حوزه دجله مى گردد و مردى ضعیف از عجم با پیروان خود خروج مى کند که گرفتار درگیرى در نجف مى شود و سفیانى گروهى را رهسپار مدینه مى کند و آنها مردى را در آنجا بقتل مى رسانند و مهدى و منصور از آنجا مى گریزند و آل پیامبر (صلى الله علیه وآله) از کوچک و بزرگ دستگیر مى شوند. کسى باقى نمى ماند مگر اینکه دستگیر و زندانى مى شود، سپاه وى به جستجوى آن دو مرد مى پردازد و مهدى (علیه السلام) بنا به روش موسى (علیه السلام) نگران و با اضطراب بیرون مى آید تا آنکه وارد مکه مى شود))(3)

در صفحه 252 بحار درباره سفیانى چنین آمده است ((سفیانى با سپاهى انبوه وارد مدینه مى شود)) و در مستدرک حاکم ج 4 ص 442 آمده است ((که اهل مدینه پیشاپیش حمله سفیانى از شهر خارج مى شوند))

چنین بنظر مى رسد که منصور یاد شده در روایت ، که با حضرت مهدى (علیه السلام) از مدینه خارج مى شود همان محمد نفس زکیه باشد که از یاوران حضرت مهدى (علیه السلام) است و حضرت او را به مسجدالحرام مى فرستد تا پیام آن بزرگوار را به گوش جهانیان برساند اما او را بقتل مى رسانند و احتمال دارد یکى دیگر از یاران مهدى غیر از نفس زکیه باشد.

اینها نمونه هایى از روایات نبرد سفیانى در مدینه و تبهکاریهاى وى در آنجا بود، روایات ، در مورد جاهاى دیگر حجاز که نیروهاى سفیانى در آن وارد شوند غیر از مدینه و سپس تلاش براى ورود به مکه سخنى بمیان نمى آورد.. و پیداست که مدت اشغال شهر مدینه چندان طول نمى کشد تا آنکه تمام سپاه یا بخش عمده آنرا به مکه مى فرستد که معجزه وعده داده شده رخ مى دهد و تمام آنها در نزدیکى مکه در زمین فرو مى روند. و در برخى از روایات ، باقى ماندن لشکریان سفیانى در مدینه را تنها چند روز ذکر مى کند، ولى ظاهرا مراد از آن مدت ورود سفیانى به مدینه و کارهاى ناشایست وى در آنجاست نه زمان اقامت نیروهاى سفیانى در مدینه یا نزدیک آن.

روایات در مورد بزمین فرو رفتن سپاهیان سفیانى در منابع مسلمانان ، بسیار و متواتر است و شاید مشهورترین آنها در منابع اهل سنت ، روایتى باشد که از ام سلمه روایت شده که گفت:

((پیامبر خدا (صلى الله علیه وآله) فرمود: پناهنده اى به خانه خدا پناه مى برد آنگاه لشکرى به سوى او فرستاده مى شود تا آنکه به بیابان مدینه مى رسند و آنجا در زمین فرو مى روند))(4)

صاحب کشاف در تفسیر این آیه ((و اگر مى دیدى آن لحظه اى را که هراسان شدند و دستگیر شدند از جایگاهى نزدیک ))(5)آورده است که : ((از ابن عباس روایت شده که آیه فوق در مورد فرو رفتن در بیابان بیداء نازل شده است.))

و صاحب مجمع البیان مى گوید:

((ابوحمزه گفت : از على بن حسین و حسن بن على (علیه السلام) شنیدم که آن دو بزرگوار مى فرمودند: مراد از آیه یاد شده ، لشکر بیابان است که از زیر پایشان گرفتار مى شوند (زمین آنها را در کام خود فرو مى برد.))(6)

و از حذیفه یمانى روایت شده است:

((پیامبر (صلى الله علیه وآله) از فتنه اى که بین مشرق و مغرب واقع خواهد شد یاد نموده و فرمود در حالیکه آنها گرفتار چنان فتنه اى هستند، سفیانى از وادى یا بس (بیابان خشک ) بر آنها خروج مى کند، تا آنکه به دمشق فرود مى آید آنگاه دو لشکر، یکى به سوى مشرق و یکى به سوى مدینه روانه مى کند تا اینکه به زمین بابل و شهر نفرین شده (بغداد) فرود مى آیند و بیش ‍ از سه هزار تن را مى کشند و بالغ بر یکصد زن را به زور تصاحب مى کنند، سپس از آنجا بیرون آمده به سوى شام رو مى آورند، در این هنگام لشکر هدایت خروج کرده و به آن لشکر مى رسد و آنها را از دم تیغ مى گذراند که یک نفر هم که خبر مرگ بقیه را ببرد باقى نمى ماند. و آنچه از اسیران و غنیمتها که در دست آنهاست از آنان باز پس مى گیرند و اما لشکر دوم وارد مدینه شده و سه شبانه روز به غارت و چپاول آنجا مى پردازد آنگاه بیرون آمده و به سوى مکه روانه مى گردند تا اینکه به بیابان مى رسند و خداوند در این هنگام جبرئیل را بر مى انگیزد و مى فرماید: جبرئیل برو و ایشان را نابود گردان ، پس جبرئیل با پاى خود ضربتى به آن زمین مى زند و زمین آنها را در خود فرو مى برد، و هیچ کس از آنها نجات نمى یابد مگر دو مرد از جهینه .))(7)

از امیر مؤ منان (علیه السلام) نقل شده است که فرمود:

((مهدى روى آورنده است با موهایى پیچیده و خالى که بر گونه خود دارد، آغاز نهضت او از جانب مشرق مى باشد و چون آن امر تحقق یافت سفیانى خروج مى کند و بمدت باردارى یک زن یعنى نه ماه فرمانروائى مى کند، وى در شام خروج مى کند و اهل شام مطیع او شوند بجز قبیله هاى حق طلب موجود در آنجا که خداوند آنها را از خروج با سفیانى حفظ مى کند.

او با لشکرى انبوه وارد مدینه مى شود تا اینکه سرانجام به بیابان مدینه مى رسد و خداوند او را در آنجا به زمین فرو مى برد. و این است معناى فرموده خداوند بزرگ:

((و اگر مى دیدى آن لحظه اى را که هراسان شدند و دستگیر شدند از جایگاهى نزدیک .))(8)

معناى فرموده امیر مؤ منان (علیه السلام) که ((روى آورنده )) یعنى وقتى راه مى رود مثل اینکه با تمام اندام و وجود روى مى آورد. و معناى اینکه ((آغاز نهضت او از خاور است )) یعنى آغاز امر او با دولت زمینه سازان ایرانى است و معناى ((وقتیکه آن امر تحقق یافت )) یعنى وقتى امر او آغاز یا آشکار مى شود و دولت آنها بر پا مى گردد سفیانى خروج مى کند. در این روایت زمان خروج سفیانى تعیین نشده که آیا بدون فاصله بعد از قیام دولت زمینه سازان حضرت مهدى (علیه السلام) خواهد بود و یا اینکه پس از سالهاى طولانى .. ولى سیاق عبارت دلالت بر نوعى ترتیب و ارتباط بین دولت ایرانیان و خروج سفیانى دارد و خروج وى عملى حساب شده بر ضد ایرانیان است ، چنانکه در اوائل روایت مربوط به جنبش او صحبت کردیم.

از حنان بن سدیر نقل شده است که گفت:

((از ابوعبدالله (امام صادق ) (علیه السلام) درباره فرو رفتن بیابان سئوال کردم فرمود: ((اءما صهرا)) بر سر راه برید که در دوازده میلى آن در محل (ذات الجیش ) واقع است.))

ذات الجیش منطقه اى است میان مکه و مدینه و اءما صهرا محلى است در همان منطقه.

در نسخه خطى ابن حماد از محمدبن على (امام باقر) (علیه السلام) روایت شده است که فرمود:

((بزودى پناهنده اى به مکه خواهد آمد، هفتاد هزار سرباز تحت فرمان مردى از قیس به آنجا فرستاده مى شود همینکه آنها به محل ثنیه مى رسند، آخرین فرد آنها وارد شده و اولین نفر آنان را آنجا خارج نمى شود، آنگاه جبرئیل ندا سر مى دهد بگونه اى که این صدا به شرق و غرب جهان مى رسد (اى بیابان ) (اى بیابان ) بگیر آنها را که خیرى در آنها نیست هیچکس بر هلاکت آنها آگاه نمى شود مگر چوپانى در کوهستان که آنها را در حین هلاکت نظاره مى کند و از ماجراى آنها خبر مى دهد. پس وقتى پناهنده به کعبه داستان آنها را مى شنود بیرون مى رود.))(9)


و در همین کتاب از ابى قبیل نقل شده است که گفت:

((از آنها یکى باقى نمى ماند مگر یک بشارت دهنده و بیم دهنده اى ، اما بشارت دهنده نزد مهدى علیه السلام و یارانش مى آید و از آنچه اتفاق افتاده خبر مى دهد و گواه صحنه ، در چهره اش پیداست ، یعنى خداوند صورت او را به پشت سر او برمى گرداند و بدین ترتیب با مشاهده برگشتن چهره او به پشت سر، سخن او را تصدیق مى کنند و آگاه مى شوند که آن قوم در زمین فرو رفته اند و دومى همانند اولى ، خداوند چهره اش را به عقب برمى گرداند، نزد سفیانى مى آید و آنچه بر سر یاران او آمده براى وى بازگو مى کند سفیانى نیز به جهت علامتى که در او مى بیند گفته وى را باور مى کند و آن را مطابق با واقع مى داند. و این دو مردانى از قبیله کلب هستند.))(1)

در همین نسخه از حفصه نقل شده است که گفت:

((از پیامبر خدا شنیدم که فرمود: لشکرى از جانب مغرب مى آید و این خانه (کعبه ) را مى خواهد، تا آنکه به بیابان مى رسد و زمین آن را در خود فرو مى برد کسانى که پیشاپیش آن هستند باز مى گردند تا ببینند چه بر سر آن قوم آمده است که آنها هم به همان مصیبت گرفتار مى شوند آنگاه خداوند هر کس را بر طبق نیت او بر مى انگیزد.))(2)

یعنى کسى که مجبور به شرکت در لشکر سفیانى بوده اگر چه در آخرت مانند شخص داوطلب و کسى که با میل و اراده خود شرکت کرده نیست اما او نیز بزمین فرو مى رود.

روایتى دیگر از پیامبر (صلى الله علیه وآله) روایت شده است که فرمود:

((در شگفتم از قومى که در یک جا مى میرند یا کشته مى شوند اما جایگاه آنها متفاوت و گوناگون است ، پرسیدند: اى رسول خدا این چگونه است ؟ فرمود: براى اینکه در میان آنها افراد مجبور و ناچار و بى میل و غیر موافق وجود دارد یعنى کسانى که در یک محل و در یک زمان از دنیا مى روند خداوند به تناسب نیت ها و انگیزه هایشان در روز قیامت آنها را حساب رسى و مؤ اخذه مى کند زیرا برخى از آنها از روى کراهت و بى میلى و ترس بجهت زن و فرزندان و مانند آن و بعضى دیگر به اجبار و پاره اى دیگر داوطلبانه و با رغبت در آن شرکت مى کنند.

و در روایتى آمده است که شمار نفرات لشکر سفیانى که بزمین فرو مى روند دوازده هزار نفر است نه هفتاد هزار تن . و در روایتى دیگر مى گوید یک سوم آنها به زمین فرو مى روند و یک سوم دیگر چهره هایشان به پشت سر بر مى گردد و یک سوم باقیمانده سالم مى مانند.))(3)


(1)نسخه خطى ابن حماد ص 88.

(2)نسخه خطى ابن حماد ص 89.

(3)بحار ج 52 ص 222.

(4)مستدرک حاکم ج 4 ص 429 و غیر آن و بحار ج 52 ص 186.

(5)سباء 51.

(6)بحار ج 52 ص 186.

(7)بحار ج 52 ص 186.

(8)غیبت نعمانى ص 163 و محجه بحرانى ص 177.

   (9)نسخه خطى ابن حماد ص90

(1)نسخه خطى ابن حماد ص 91.

(2)نسخه خطى ابن حمادص 90.

(3)نسخه خطى ابن حماد ص 9091.


,,
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۲ ، ۰۱:۴۰
محمد جواد ...
دوشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۲، ۰۷:۵۲ ب.ظ

اشغال عراق توسط سفیانى (اتفاقات ظهور)



به گفته روایات ، اشغال عراق براى سفیانى هدفى استراتژیک و فورى است . ولى ناگزیر مى شود که به جنگ قرقیسیا بپردازد، آنگاه پس از آن نبرد اجراى نقشه خود را ادامه دهد.

و در حمله به عراق ، طرف مخالفى جهانى و یا از دولتهاى منطقه در برابر وى وجود ندارد. حتى ترکان که سفیانى در قرقیسیا با آنها وارد نبرد مى شود هدفشان بدست آوردن ثروت و گنج قرقیسیا است و کارى به مسائل عراق ندارند.

تنها نیروى مخالف او یمنى ها و خراسانیان ، یعنى یاران حضرت مهدى (علیه السلام ) مى باشند، این امر روشنگر این است که جنگ سفیانى در عراق ، اساسا حرکتى است بر ضد حضرت مهدى (علیه السلام ) و طرفداران وى.

اما مردم عراق ، آنطور که روایات مى گوید به دو یا سه گروه تقسیم مى شوند، پشتیبانان زمینه سازان ظهور حضرت و طرفداران سفیانى و گروه سوم که شیصبانى رهبرى آنها را بعهده دارد. از جابر جعفى نقل شده است که گفت : از ابوجعفر (امام باقر (علیه السلام )) درباره سفیانى سئوال کردم حضرت فرمود:

((سفیانى خروج نمى کند مگر آنکه قبل از او شیصبانى در سرزمین عراق خروج کند او همچون جوشیدن آب از زمین مى جوشد و فرستادگان شما را بقتل مى رساند. بعد از آن در انتظار خروج سفیانى و ظهور قائم باشید.))(4)

مراد از شیصبانى در روایات اهل بیت (علیه السلام ) مردى از بنى عباس و یا مردى دشمن اهل بیت (علیه السلام ) است زیرا امامان (علیه السلام ) بنى عباس را به بنى شیصبان تعبیر مى کردند و آن نام مردى بد کردار یا گمنامى است که دشمن خود را بطور کنایه با این کلمه بکار برده اند و شیصبان در لغت نامى از نامهاى ابلیس است . پس از آنکه قدرت در دست زمینه سازان خراسانى و طرفداران آنهاست ، شیصبانى در عراق خروج مى کند با توجه به اینکه روایات ورود آنها را به عراق در مرحله اى قبل ، بیان مى دارد.

به هر حال ، وضع داخلى عراق بگونه اى است که با ورود نیروهاى سفیانى همآهنگ و موافق است و با هیچ گونه مقاومت مهمى برخورد نمى کند. و یمنى ها و خراسانیان سرگرم حوادث ظهور در حجاز هستند و قواى سفیانى اندکى قبل از نیروهاى آنان وارد عراق مى شوند.

از امام باقر (علیه السلام ) روایت شده است که فرمود:

((بدون شک خاندان فلان حکمرانى مى کنند و چون به فرمانروائى رسیدند اختلاف پیدا مى کنند و حکومتشان از هم مى پاشد و کارشان پراکنده مى شود، تا اینکه خراسانى و سفیانى بر آنها خروج مى کنند، یکى از مشرق و دیگرى از مغرب ، همچون ستوران در مسابقه به سوى کوفه مى شتابند. او از آنجا و دیگرى از اینجا، تا اینکه هلاکت خاندان فلان بدست این دو خواهد بود. و این دو نفر یکى از آنها را باقى نمى گذارند.))(5)

و مراد از فرزندان فلان در اینجا ممکن است خاندان شیصبانى حاکم عراق و یا فرزندان شیصبان دیگرى باشند.

از امام صادق (علیه السلام ) روایت شده است که فرمود:

((گویا من سفیانى یا (رفیق او را) مى بینم که در سرزمینهاى سرسبز شما در کوفه اقامت گزیده و منادى او بانگ مى زند که هر کس سر شیعه على را بیاورد هزار درهم جایزه دارد. در این هنگام همسایه به همسایه حمله ور مى شود و مى گوید این شخص از آنهاست . گردش را مى زند و هزار درهم را مى گیرد. اما در چنان روزى بر شما فرمانروائى نمى کنند مگر فرزندان زنان بدکار... و گویا من شخص نقابدارى را مى بینم ، پرسیدم : آن شخص نقابدار کیست ؟ امام فرمود: مردى از شماست که مانند شما سخن مى گوید، نقاب بر چهره مى زند و بر شما احاطه پیدا مى کند شما را مى شناسد در حالیکه شما را نمى شناسید او یکایک مردان شما را با عیب جوئى بدنام مى کند اما او جز فردى زنازاده نیست .))(6)

و نیز در نسخه خطى ابن حماد آمده است:

((سواران سفیانى همچون شب ظلمانى و سیل ویرانگر روى مى آورند به هر چیز که برسند آنرا هلاک و نابود مى کنند تا آنکه وارد کوفه مى شوند و پیروان آل پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم را بقتل مى رسانند آنگاه از همه جانب به جستجوى اهل خراسان مى پردازند در حالیکه اهل خراسان به طلب مهدى برمى خیزند و او را مى خوانند و به یارى او مى شتابند.))(7)

این روایات فجایعى را که ارتش سفیانى در جنگ عراق بویژه در حق شیعیان مرتکب مى شود به تفصیل بیان مى کند، ابن حماد به نقل از ابن مسعود گوید:

((چون سفیانى از رود فرات بگذرد و به محلى بنام حاقرقوفا برسد، خداوند ایمان را از او محو گرداند، آنگاه با هفتاد هزارتن ، در حالیکه شمشیرها را به خود آویخته اند به رودى که به آن دجیل (دجله کوچک ) گویند روى آورد افراد دیگرى بیش از اینها وجود دارند که برخانه زرین (قصر) غالب شوند. مبارزان را بکشند و شکم زنان باردار را بشکافند به گمان اینکه شاید آنها فرزند پسر داشته باشند، گروهى از زنان قریش در کنار نهر دجله از عابران و مسافران کشتى درخواست مى کنند که آنها را با خودشان سوار نموده و نزد خویشان آنان برسانند اما آنها از کینه اى که با بنى هاشم دارند آنها را با خود نمى برند.))(8)

معناى جمله ((در حالیکه شمشیرهایى بخود آویخته اند)) این است که آنها با دیگر سربازان در نوع اسلحه تفاوت دارند و ((خانه زرین )) یاد شده که بر آن غالب مى شوند بنظر مى رسد محل گنج و یا قصرى باشد که در کنار رود دجله یا دجیل (دجله کوچک ) قرار گرفته و منظور از زنان قریش زنهاى علویه از ذریه اهل بیت (علیه السلام ) مى باشند. از امیرمؤ منان (علیه السلام ) روایت شده است که فرمود:

((ارتش سفیانى وارد کوفه مى شود و کسى را رها نمى کند مگر آنکه او را مى کشد ((آنچنان خوى آدمکشى دارند)) که وقتى مردى از آنها به گوهر گرانبها و عظیمى برخورد نماید به آن توجهى نمى کند. ولى اگر کودک خردسالى را ببیند او را دستگیر کرده و بقتل مى رساند.))(9)

روایات نام تعدادى از مکانها را بجز جاهایى که گذشت مانند زوراء (یعنى بغداد) انبار، صرات ، فاروق ، و روحا که ارتش سفیانى در آنها تمرکز پیدا مى کنند. از امام صادق (علیه السلام ) روایت شده است که فرمود:

((او یکصد و سى هزارتن را به کوفه گسیل مى دارد و آنها در روحا و فاروق فرود مى آیند و شصت هزارتن از آنان از آنجا حرکت مى کنند تا در کوفه محل قبر هود (علیه السلام ) در نخلیه فرود مى آیند.))(10)

در کتاب ((لوائح الانوار البهیه )) اثر سفارینى حنبلى درباره سفیانى آمده است:

((او با ترکان پیکار مى کند و بر آنها پیروز مى شود. آنگاه در زمین تبهکارى مى نماید و وارد بغداد شده جمعى از آنان را از دم تیغ مى گذراند.))

کوتاه سخن اینکه هجوم سفیانى به عراق حمله اى خشم آلود و ویرانگر است و تا حد زیادى به هدف خود در کشتار شیعیان حضرت مهدى (علیه السلام ) موفق مى شود. وى با نیروى مقاوم مهمى از سوى حکومت رو برو نمى گردد حتى مقاومتى از ناحیه شیعه نیز ذکر نشده است بجز آنکه درباره مردى از عجم (غیر عرب ) آمده است که او با گروه اندک و غیر مسلح خود در برابر ارتش سفیانى مى ایستد و آنها وى را بقتل مى رسانند:

((آنگاه مردى از عجم و از اهل کوفه با گروهى ضعیف خروج مى کند و فرمانده ارتش سفیانى وى را بین حیره و کوفه به قتل مى رساند.))(11)

بزودى روایت ابن حماد را که بصراحت مى گوید آنها بجز اندکى ، غیر مسلح مى باشد، خواهیم آورد ولى هجوم سفیانى نمى تواند هدف دوم او را که تثبیت سلطه در عراق است تحقق بخشد. بلکه چند هفته اى بر نیروهاى او نمى گذرد که خبر حرکت نیروهاى زمینه سازان خراسانى و یمنى که به سوى عراق مى شتابند به آنها مى رسد دچار وحشت و هراس مى شوند و نیروهاى سفیانى در برابر آنها عقب نشینى نموده و با آنها درگیر نمى شوند مگر در چند نقطه که درگیر نبردهاى پراکنده اى مى گردند و در آنها شکست مى خورند.

به احتمال قوى تر، سفیانى از این رو نیروهاى خود را از عراق به عقب مى راند که به آنها یا بخش عظیمى از آنها براى ایفاى نقش جدید خود در حجاز سخت احتیاج دارد تا بگمان خود به نهضت و قیام حضرت مهدى (علیه السلام ) در مکه پایان دهد. چه اینکه برخى روایات خاطر نشان مى سازد لشکرى را که سفیانى براى پایان دادن به نهضت مهدى (علیه السلام ) به حجاز گسیل مى دارد، از عراق و بعضى مى گویند از شام اعزام مى کند البته ممکن است بخشى از آن از شام و بخش دیگرى از عراق باشد. از امام باقر (علیه السلام ) روایت شده است که فرمود:

((سفیانى ، سپاهى را که شمار آنان به هفتاد هزار نفر مى رسد به کوفه مى فرستد و اهل آن سامان را با کشتن و دار آویختن و اسارت گرفتن دچار مصیبت مى سازد. در این حال یاوران درفش هاى سیاه از سوى خراسان به حرکت درآمده و منازل را یکى پس از دیگرى بسرعت پشت سر مى گذارند و با آنها (در میان آنها) تعدادى از یاران حضرت قائم (علیه السلام ) وجود دارد))(12)

در نسخه خطى ابن حماد آمده است:

((سفیانى وارد کوفه مى شود و سه روز در آنجا به غارت مى پردازد شصت هزار نفر از اهالى آنجا را مى کشد سپس هیجده شب در آنجا مى ماند... آنگاه یاوران درفش هاى سیاه روى مى آورند تا در کنار آب منزل مى کنند. یاران سفیانى به محض اینکه خبر فرود آنها را مى شنوند پا به فرار مى گذارند گروهى از نخلستانهاى کوفه خروج مى کنند، در حالیکه جز تعداد کمى از آنها مسلح نمى باشند و برخى از آنان اهل بصره اند.. به یاران سفیانى دست پیدا مى کنند و اسراى کوفه را از دست آنها آزاد مى سازند و یاران درفش هاى سیاه افرادى را جهت بیعت نزد امام مهدى (علیه السلام ) مى فرستند))(13)

روایت بعدى که از امیرالمؤ منین است گوشه اى از اشغال عراق توسط لشکر سفیانى و سپس ورود نیروهاى زمینه ساز خراسانى و یمنى را توصیف مى کند:

((او یکصدوسى هزارتن را به کوفه مى فرستد و آنها در روحاء و فاروق فرود مى آیند شصت هزار تن از آنها راهى کوفه مى گردند تا اینکه در محل قبر هود در نخلیه فرود مى آیند و روز عید به آنها هجوم مى آورند و فرمانرواى مردم شخصى ستم گر و کینه توز است که به او کاهن و ساحر مى گویند، شخصى به عنوان فرمانده با پنج هزار کاهن از شهر بغداد به سوى آنها خروج مى کند، هفتاد هزار نفر را بر روى پل آن شهر بقتل مى رسانند به گونه اى که مردم سه روز در اثر خون و تعفن اجساد از نزدیک شدن به فرات پرهیز مى کنند و هفتاد هزار دوشیزه را که دست و صورتشان دیده نشده به اسارت مى گیرند و آنان را در محملهایى سوار نموده به سوى جایگاهى در نجف مى برند آنگاه از کوفه صد هزار مشرک و منافق بیرون مى آیند تا وارد دمشق مى شوند و هیچ مانع جلوى آنها را نمى گیرد و آنجا همان ارم ، داراى بناهاى رفیع مى باشد.

درفش هاى بى نشانى که از پنبه و کتان و ابریشم نیست از مشرق روى مى آورد که بالاى چوب هاى آنها علامتى وجود دارد. مردى از اولاد آن حضرت آن درفش ها را به حرکت در مى آورد، از مشرق ظاهر مى شود و بوى آن همچون مشک عنبر در مغرب استشمام مى شود ترس و وحشت یکماه پیشاپیش آنها بدل دشمنان راه مى یابد تا اینکه به خونخواهى پدران خود وارد کوفه مى شوند.

در این حال سواران یمنى و خراسانى همچون ستوران پریشان مو و غبارآلود و تیزتک از نژاد اسبان میان باریک بسوى کوفه مى شتابند وقتى یکى از آنان به پائین پاى خود مى نگرد مى گوید: پس از امروز خیر و سعادتى در نشستن ما نیست ، بار خدایا ما توبه کننده ایم در حالیکه آنان بهترین دین داران هستند و خداوند آنان و امثال آنان از اولاد پیامبر را در کتاب گرانقدر خود چنین توصیف کرده است ((بدرستیکه خداوند توبه کنندگان و پاک سیرتان را دوست مى دارد)) مردى از اهل نجران خروج مى کند و دعوت امام را لبیک مى گوید او نخستین نصرانى است که اجابت مى کند و معبد خود را ویران ساخته و صلیبش را مى شکند و با بردگان و مردان ضعیف خروج مى کند و با درفش هاى هدایت رهسپار نخیله مى گردند.. محل گرد آمدن کلیه مردم در همه زمین در فاروق خواهد بود. و در آن روز بین مشرق و مغرب سه میلیون نفر کشته مى شوند که بعضى از آنها برخى دیگر را بقتل مى رسانند در چنین روزى تاءویل این آیه آشکار مى شود ((پیوسته آن ادعاى آنها بود تا اینکه آنها را (با شمشیر) درو شده و خموش ‍ قرار دادیم .))(14) 

                                                                           ادامه دارد.....

    (4)بحار ج 52 ص 250.

(5)بحار ج 52 ص 231 232.

(6)بحار ج 52 ص 215.

(7)نسخه خطى ابن حماد، ص 83.

(8)نسخه خطى ابن حماد ص 83.

(9)بحار ج 52 ص 219.

(10)بحار ج 52 ص.273

(11)بحار ج 52 ص 238.

(12)بحار ج 52 ص 238.

(13)نسخه خطى ابن حماد ص 84.

(14)بحار ج 52 ص 273 و 274.





,,
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۲ ، ۱۹:۵۲
محمد جواد ...
سه شنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۲:۴۰ ب.ظ

اتفاقات ظهور + قرقیسیا


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۲:۴۰
محمد جواد ...
دوشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۱، ۰۷:۳۸ ب.ظ

مراحل جنبش سفیانی

 اتفاقات ظهور            آغاز جنبش سفیانى و مراحل آن       بخش سیزدهم

برگرفته از کتاب عصر ظهور

شرایط و اوضاع ترسیم شده در روایات ، جنبش سفیانى را بسیار خشن و

سریع توصیف مى کند یا به تعبیر سیاسى امروز جنبشى دراماتیک و خونین

مى باشد زیرا اوضاع جهانى و کشمکش بین ابرقدرتها به اندازه اى وخیم مى شود که منجر به نبرد مى گردد. و وضع سرزمین شام که فتنه فلسطین آن را بر

هم مى زند ((همچون بهم خوردن آب در مشک )) و از ضعف و ناتوانى و تجزیه شدن ، گرفتار رنج و افسردگى است .. و مهمتر از آن ، از نظر غربى ها و یهودیان رسیدن نیروهاى اسلام و قواى ایرانیان به مرزهاى فلسطین و دروازه هاى قدس مى باشد، سپس نفوذ روسها در سرزمین شام و جهان اسلام

افزایش مى یابد. از این رو آنها اقدام به انتخاب زمامدارى مقتدر مى نمایند. تا بتواند منطقه پیرامون اسرائیل را براى سلطه اسرائیل کاملا زیر فرمان آورد و از این جاست که او نقش مهم خود را که تنها خط دفاع (عربى ) از اسرائیل و غرب است اجرا مى کند، بلکه آنها دست او را در جنگ عراق و اشغال آن جهت

 جلوگیرى از خطر ایرانیان و یاران درفش هاى سیاه باز مى گذارند. همچنانکه دست سفیانى را دریارى رساندن به حکومت ضعیف حجاز و براى درهم شکستن جنبش اساسى و نوینى که نمى تواند نهضت امام مهدى (علیه السلام ) در مکه مکرمه بشمار آید باز مى گذارند.

جنبه هایى را که روایات ، آشکارا یا به اشاره یاد مى کند، به فهمیدن سرعت و شدتى که از ویژگیهاى جنبش سفیانى مى باشد و روایات درباره آنها سخن مى گوید، کمک مى کند. از امام صادق (علیه السلام ) روایت شده است که فرمود:

((سفیانى از نشانه هاى حتمى ظهور است و خروج او از آغاز تا انجام پانزده ماه بطول مى انجامد، وى شش ماه کارزار مى کند، همینکه بر پنج شهر دست یافت نه ماه فرمانروائى مى کند بى آنکه روزى برآن افزوده شود))(3)

آن پنج شهر عبارتند از: دمشق ، اردن ، حمص ، حلب و قنسرین که مراکز فرمانروائى منطقه ، سوریه ، اردن و لبنان مى باشد. و روایات بر بودن اردن در آنها تصریح مى کند، اما لبنان که جزئى از سرزمین شام و تابع پنج شهر بحساب مى آید، بعید نیست که در قلمرو حکومت سفیانى قرار گیرد. ولى برخى از

روایات ، گروههایى را از فرمانروائى سفیانى جدا مى کنند که عبارتند از: بپاى دارندگان حق که خداوند آنها را از شرّ خروج با او حفظ مى کند که بیان خواهد شد و مردم لبنان از آن دسته مى باشند.

روایات زمان جنبش وى را معین مى کند و وقوع آن را در ماه رجب مى داند، از امام صادق (علیه السلام ) روایت شده است که فرمود:

((از نشانه هاى حتمى ظهور خروج سفیانى در ماه رجب است .))(4)

و این امر، یعنى خروج سفیانى شش ماه قبل از ظهور حضرت مهدى (علیه السلام ) خواهد بود، زیرا حضرت در شب دهم یا روز دهم محرم همان سال در مکه ظهور مى کند و تسلط سفیانى بر منطقه شام که عبارت است از لشکرکشى به عراق و سپس به حجاز، به تصور پیروزى بر یاران امام مهدى

 (علیه السلام ) و نهضت آن حضرت مى باشد قبل از ظهور آن بزرگوار انجام مى پذیرد. بنابراین جنبش سفیانى در سه مرحله انجام مى شود، نخست : مرحله تثبیت سلطه وى در شش ماهه اول . مرحله دوم : هجوم و پیکار او در عراق و حجاز، مرحله سوم : بازگشت وى از توسعه طلبى در عراق و حجاز و

دفاع در برابر تحرک سپاه حضرت مهدى (علیه السلام )، جهت حفظ متصرفات باقیمانده اش از سرزمین شام و اسرائیل و قدس .

قابل دقت است که ، روایات مربوط به سفیانى جنگ هاى شش ماهه اول وى را به اختصار ترسیم مى کند و این درگیریها ابتدا جنگ هاى داخلى او با اءصهب و اءبقع و سپس با نیروهاى اسلامى و غیراسلامى مخالف خود است تا اینکه استیلاى او برسرزمین شام کامل مى گردد.

ولى با توجه به جنبش او، طبیعى است که این شش ماه ، سراسر پر از عملیات هاى متراکم نظامى خواهد بود وى بگونه اى سلطه خود را تحکیم مى بخشد که بتواند نیروهاى زیادى را براى نبردهاى گسترده در نه ماه آینده تجهیز و گردآورى نماید. و ممکن است سفیانى در کنار جنگهاى شش ماهه اول خود، علاوه بر اءبقع و اءصهب با فرمانروایان اردن و لبنان و دیگر نیروهاى مخالف درگیرى داشته باشد.

روایتى ، به شدت جنگ هاى سفیانى با ابقع و اصهب اشاره مى کند و همین جنگ ها موجب نابودى شام مى گردد. از امام باقر (علیه السلام ) روایت شده است که فرمود:

((از نشانه هاى ظهور، فرو رفتن یک آبادى به نام جابیه از روستاهاى شام و فرود آمدن ترکان در جزیره و رومیها در رمله است ، درگیریهاى زیادى در این هنگام در سراسر زمین رخ مى دهد تا اینکه شام ویران مى گردد ((و در روایتى آمده است ، نخستین سرزمینى که ویران مى شود شام است )) و علت ویران شدن آن اجتماع سه درفش (نیرو) در آنجاست ، نیروهاى اصهب ، لشکر ابقع و لشکر سفیانى.))(5)

اما خرابى دمشق با توجه به سخن امیرمؤ منان (علیه السلام ) که فرمود: ((دمشق را قطعا تخریب خواهم کرد... این عمل را مردى از خاندان من انجام مى دهد)) ظاهرا همان ویرانى اى است که در نبرد بزرگ آزادسازى قدس که توسط امام مهدى (علیه السلام ) با سفیانى ، یهودیان و رومى ها اتفاق مى افتد.

اما سفیانى در نه ماهه پایانى حکومت خود، دست به نبردهاى بزرگى مى زند که مهمترین آنها با ترکان (روسها؟) و هواداران آنها در قرقیسیا است ، سپس نبردهاى او در عراق با ایرانیان زمینه سازان ظهور، و یمنى که طبق برخى از روایات با آنان مى باشد.

و ممکن است سفیانى در مدینه منوره داراى نیروهایى باشد که در کنار نیروهاى حکومت حجاز، در برابر نبردى که احتمالا توسط حضرت مهدى (علیه السلام ) براى آزادى مدینه انجام مى پذیرد وارد پیکار شوند.

سفیانى پس از شکست در عراق و حجاز به شام و فلسطین باز مى گردد تا در بزرگترین کارزار حضرت مهدى (علیه السلام ) یعنى نبرد بزرگ فتح قدس به مصاف بپردازد.

(3)بحار ج 52 ص 248.       (4)بحار ج 52 ص 249.    (5)ارشاد مفید ص 359.

ادامه دارد


,
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۱ ، ۱۹:۳۸
محمد جواد ...
دوشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۱، ۰۳:۱۴ ق.ظ

وقایع و اتفاقات ظهور_سفیانی

                                    کینه سفیانى نسبت به اهل بیت و شیعیان

برگرفته از کتاب : عصر ظهور

کینه توزى ، از بارزترین ویژگیهاى سفیانى است که روایات مربوط به او از آن یاد مى کند بلکه از آن روایات چنین برمى آید که نقش سیاسى او ایجاد فتنه مذهبى در میان مسلمانان و تحریک تسنن علیه شیعیان تحت شعار یارى اهل سنت است ... در حالیکه وى هوادار زمامداران کفر پیشه غربى و یهودیان و مزدور آنهاست ، از امام صادق (علیه السلام ) روایت شده است که فرمود:

((ما و اولاد ابوسفیان دو خاندان هستیم که بخاطر خدا با یکدیگر دشمنى داریم .. ما گفتیم خداوند راست گفت و آنها گفتند خداوند دروغ گفت ... ابوسفیان به جنگ پیامبر برخاست و معاویه فرزند ابوسفیان به جنگ على بن ابى طالب رفت و یزید پسر معاویه به نبرد با حسین بن على (علیه السلام ) پرداخت و سفیانى به مصاف حضرت قائم (علیه السلام ) برمى خیزد.))(16)

همچنین از امام باقر (علیه السلام ) نقل شده است که فرمود:

((گویا من سفیانى (یا رفیق او) را مى بینم که در زمینهاى سرسبز شما در کوفه اقامت گزیده و منادى اوندا مى دهد، هر کس سر یک تن از شیعیان على را بیاورد هزار درهم پاداش اوست ، در این هنگام همسایه بر همسایه حمله برده و مى گوید این شخص از آنهاست ، گردن او را مى زند و هزار درهم جایزه مى گیرد، آگاه باشید که در آن روز، فرمانروائى شما بدست حرامزادگان خواهد بود ... و گویا هم اینک ((شخص نقابدار)) را مى بینم . پرسیدم : شخص نقابدار کیست ؟ فرمود: مردى است از شما که به خواسته شما سخن مى گوید، نقاب مى پوشد، شما را گرد آورده و مى شناسد اما شما او را نمى شناسید و مردان شما را یکایک با عیب جوئى بدنام مى کند، آگاه باشید که او جز زنازاده اى نیست .))(17)

البته ما در لبنان ، نمونه هایى از این نقابدارها را که از مزدوران یهود و فالانژها و دیگران هستند دیده ایم که باهم به مناطق تحت نفوذ مسلمانان وارد شده و در حالیکه چهره هاى سیاه خود را زیر ماسکهاى سیاه رنگ یا رنگهاى دیگر مخفى ساخته اند مؤ منان را شناسائى و به همدستان خود معرفى مى کنند و آنها مسلمانان انقلابى را محاصره و دستگیر و زندانى مى کنند و یا به قتل مى رسانند و سفیانى از دست آموزان این دشمنان است و نقابداران وى از نوع نقابداران این گروه هستند.

روایت دیگرى نیز وجود دارد که مى گوید:

((سواران سفیانى به جستجوى اهل خراسان مى آیند و شیعیان آل پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم را در کوفه مى کشند، آنگاه اهل خراسان در جستجوى حضرت مهدى (علیه السلام ) بیرون مى آیند.))

و ما سیاست سفیانى را در سرزمین شام ، با شیعیان در روایت مربوط به آغاز جنبش وى از ((وادى یابس )) (دره خشک ) بیان خواهیم کرد.

                                            درفش سرخ سفیانى

برگرفته از کتاب : عصر ظهور

برخى از روایات این مطلب را یاد نموده است ، مانند روایتى که در بحار از امیرمؤ منان (علیه السلام ) ضمن روایتى طولانى نقل شده است :

((و آن را نشانه ها و علامتهایى است و خروج سفیانى با درفش ‍ سرخ همراه است و فرمانده آن مردى از قبیله بنى کلب است .))(1)

این پرچم سرخ رمز برترى جوئى و سیاست خون آشامى وى مى باشد.

                                       آیا سفیانى یکى است یا چند تن

بى تردید سفیانى وعده داده شده که روایات موجود در منابع شیعه و سنى بر آن دارد، یک نفر است اما در برخى از روایات همچون نسخه خطى ابن حماد و غیر آن سخن از دو سفیانى به میان آمده است ، سفیانى اول و سفیانى دوم و گاهى از بعضى روایات استفاده مى شود که آنها سه تن هستند. اما آنکه مورد نکوهش قرار گرفته و دست به شرارت و کارهاى آنچنانى مى زند، همان سفیانى دوم است ، زیرا سفیانى اول پس از استیلا بر سرزمین شام و جنگ قرقیسیا، در جنگ عراق در برابر سپاه ایرانیان و یاران درفش هاى سیاه شکست مى خورد و در اثر زخمى که بر او وارد مى شود در راه بازگشت به شام به هلاکت مى رسد و سفیانى دوم را جانشین خود قرار مى دهد تا ماءموریت مهم او را ادامه دهد.

چنانچه این روایات صحیح باشد، سفیانى اول ، فرمانرواى نابکارى است که زمینه ساز سفیانى اصلى وعده داده شده است ، همچنان که یمنى و خراسانى ها یاران درفش هاى سیاه زمینه ساز نهضت حضرت مهدى (علیه السلام ) مى باشند. ابن حماد گوید ولید گفت :

((سفیانى روى مى آورد و به جنگ بنى هاشم و هرکس از یاوران درفش هاى سه گانه و غیر آنان که با او بستیزد، مى پردازد و بر همه آنها چیره مى شود. آنگاه روانه کوفه مى شود و بنى هاشم بسوى عراق مهاجرت مى کنند، سپس سفیانى در بازگشت از کوفه در نزدیکى شام به هلاکت مى رسد و مرد دیگرى از فرزندان ابوسفیان را جانشین خود مى سازد که غلبه با اوست و بر مردم چیره مى شود.. و سفیانى مورد نظر، همین است ))(2)

(17)بحار ج 52 ص 215.

(1)بحار ج 52 ص 273.

(2)نسخه خطى ابن حماد ص 78.


,,
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۱ ، ۰۳:۱۴
محمد جواد ...
چهارشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۱، ۰۳:۱۲ ب.ظ

اتفاقات ظهور_حوادث شام

                                        سرزمین شام و جنبش سفیانى

برگرفته از کتاب : عصر ظهور

شام و سرزمین شام و شامات ، در منابع تاریخ اسلام و حدیث شامل منطقه سوریه فعلى و لبنان که بیابان شام و کوهستان لبنان نیز نامیده مى شود و هم چنین شامل اردن و چه بسا فلسطین نیز

 مى گردد هر چند غالبا به تمام این منطقه سرزمین شام و فلسطین اطلاق مى شود.. و شام همان موقع نام دمشق پایتخت سرزمین شام بود.

روایات مربوط به سرزمین شام و حوادث شخصیت هاى آن در زمان ظهور فراوان است و محور اساسى آن روایات جنبش سفیانى است که بر سرزمین شام استیلاء یافته و آن را بطور یکپارچه تحت فرمان خود در

 مى آورد، لشکریان سفیانى ، نزدیک ظهور حضرت مهدى (علیه السلام) و نهضت ظهور وى نقش بسزایى دارند، بگونه اى که سفیانى پس از تصفیه دشمنان خود در شام ، دست به نبرد با ترکان

(روسها) در کارزار بزرگ قرقیسیا مى زند. و آنگاه در عراق درگیر نبردهایى با ایرانیان زمینه ساز حکومت حضرت مى شود، چنانکه وى در حجاز نیز نقش داشته و مى کوشد به منظور از بین بردن قیام حضرت مهدى (علیه السلام) نیروهاى خود را به یارى فرمانروائى حجاز در آورد اما معجزه وعده داده شده (فرو رفتن در زمین ) نزدیک مکه به وقوع ى پیوندد.

به طور کلى بزرگترین جنگ هاى سفیانى ، نبرد بزرگ فتح فلسطین و جنگ با حضرت مهدى (علیه السلام) است و یهودیان و رومى ها در این نبرد، سفیانى را پشتیبانى مى کنند و غائله با شکست و

کشته شدن سفیانى و پیروزى حضرت مهدى ارواحنا فداه و آزادى فلسطین توسط آن حضرت و ورودش ‍ به قدس پایان مى پذیرد... و ما این حوادث رابا شرحى اندک یاد مى کنیم .

                                حوادث شام پیش از خروج سفیانى

برگرفته از کتاب : عصر ظهور

استخراج نوارى از حوادث جنبش سفیانى از آغاز تا پایان شکست او در نبرد آزادى قدس از احادیث مربوط به ظهور، کار نسبتا آسانى است بر عکس ، جدا نمودن حوادثى که قبل از سفیانى است کار دشوارى مى باشد، زیرا احادیث آن ، غالبا به اختصار بیان شده و در روایات تقدیم و تاءخیرى در ترتیب حوادث بکار رفته است . اما نتیجه همه آنها بدین ترتیب است :

1 پدید آمدن فتنه اى فراگیر همه مسلمانان و استیلاى روم و ترک (یعنى غربیها و روسها) برآنان .

2 بوجود آمدن فتنه ویژه اى در سرزمین شام که باعث اختلافات و ضعف و تنگناهاى مالى در میان آنان مى گردد.

3 کشمکش و درگیرى بین دو گروه اصلى قدرتمند، در شام .

4 پدیدار شدن زلزله در دمشق که بر اثر آن سمت غربى مسجد آن شهر و برخى نواحى آن ویران مى شود.

5 ورود نیروهاى ایرانى و غربى به سرزمین شام .

6 درگیرى سه تن از سران ، بر سر قدرت در سرزمین شام : ابقع و اصهب و سفیانى ، و چیره شدن سفیانى بر آن دو نفر و استیلاى وى بر سوریه و اردن و یکپارچگى منطقه در تحت فرمان او.

همچنین روایات ، حوادث دیگرى را پیش از حرکت سفیانى بیان مى کند که قبلا گذشت و یا در فصلهاى ویژه آن خواهد آمد، مانند درگیرى روم و ترک (یعنى غربیها و روسها) و روى آورى نیروهاى آنها به سوى

منطقه ... و خروج انقلابگر مصرى در مصر و ورود نیروهاى غربى به مصر و شورش ‍ شیصبانى در عراق و غیر آن.

اما ظاهر شدن یمنى موعود، در روایت آمده که او همزمان با خروج سفیانى یا نزدیک به ظاهر خواهد شد، اما یاران درفش هاى سیاه که ایرانیان مى باشند نخستین زمینه سازان بشمار مى روند، که مدتى قبل

از حرکت سفیانى ظاهر مى شوند و نیروهاى آنان پیش از حرکت وى در سرزمین شام حضور مى یابند چنانکه خواهد آمد، رهبر آنها سید خراسانى و فرمانده نیروهایشان شعیب بن صالح که هر دو (وعده داده

شده اند) مى باشند ظاهر مى گردند و برخى روایات مى گوید ظاهر شدن آن دو، نزدیک خروج سفیانى است و بعضى مى گویند ظاهر شدن آن دو بیش از پنج سال قبل از سفیانى خواهد بود که بخواست خدا در جاى خود خواهد آمد.

فتنه همگانى و فتنه سرزمین شام

برگرفته از کتاب : عصر ظهور

روایات ، فتنه ویژه اى را در سرزمین شام یاد مى کند که قبل از خروج سفیانى واقع خواهد شد. و این فتنه غیر از فتنه غربى و شرقى است که مسلمانان گرفتار آن مى شوند و قبلا درباره اش سخن گفتیم . به احتمال قوى تر، فتنه یاد شده متصل به فتنه همگانى و یا ثمره آن است . که گاهى روایات مربوط به آنها و حالات راویان درباره این دو فتنه با هم مخلوط مى شود.

بارزترین چیزى که در فتنه سرزمین شام وجود دارد، اختلافات و درگیرى هایى است که سبب ضعف حکومت و عدم مقاومت شامیان در برابر دشمنان خود مى گردد تا جایى که از اداره کشور ناتوان مى شوند. و امیر مؤ منان (علیه السلام) آن را فتنه اختلاف احزاب که در قرآن از آن یاد شده است ، مى نامد، چه اینکه درباره این گفته خداى سبحان از آن حضرت سؤ ال شد:

((طوائف مردم از پیش خود (درباره مسیح ) اختلاف کردند واى بر این مردم کافر هنگام آن روز بزرگ (قیامت ).))(8)

فرمود:

((از سه نشانه ، انتظار فرج داشته باشید، پرسیدند اى امیرمؤ منان آنها کدامند؟ فرمود: اختلاف اهل شام در بین خودشان درفش هاى سیاه از خراسان ، صیحه آسمانى در ماه رمضان . سؤ ال شد صیحه آسمانى در ماه رمضان چیست ؟ آیا نشنیده اید گفته خداوند را در قرآن ((اگر بخواهیم از آسمان نشانه اى را بر آنها فرو فرستیم به گونه اى که همه در برابر آن سر تسلیم فرود آورند.))(9)نشانه اى که دختر جوان را از سراپرده برون مى آورد و خفته را بیدار مى کند و بیدار را به وحشت مى اندازد.))(10)

البته دو نشانه از نشانه هاى ظهور تحقق یافته است ، یکى آنگاه که میان اهل شام اختلاف بوجود آمد و دیگرى زمانیکه پرچمهاى سیاه از خراسان آشکار گردید، اما امیرمؤمنان (علیه السلام) زمان شروع اختلاف اهل شام و ظاهر شدن درفش هاى سیاه تا صیحه ماه رمضان را معین نفرموده است و ممکن است سالهاى درازى به طول انجامد.

و در روایت آمده است که فریاد یا ندا و یا بانگ آسمانى در سال ظهور رخ مى دهد که پس از آن در ماه محرم ، ظهور حضرت مهدى (علیه السلام) واقع مى شود.

از پیامبر(صلى الله علیه وآله) روایت شده که فرمود:

((قبل از ظهور حضرت مهدى (علیه السلام) فتنه اى پدید مى آید که مردم را سخت در محاصره قرار مى دهد، پس مبادا اهل شام را دشنام دهید زیرا مؤ منان حقیقى از آن سامان هستند، بلکه ستمگران آنها را نفرین کنید و خداوند بزودى قضا و قدرى از آسمان مى فرستد تا آنها را پراکنده سازد بگونه اى که اگر روبهان با آنها درآویزند، بر آنان پیروز مى گردند، آنگاه خداوند حضرت مهدى (علیه السلام) را حداقل در میان دوازده هزار و حداکثر در بین پانزده هزار تن بر مى انگیزد و نشانه آنها کلمه ((بمیران )) ((بمیران )) است سه گروه پرچمدار هستند که طرفداران هفت درفش با آنان مبارزه مى کنند هیچ پرچمدارى نیست مگر اینکه طمع حکومت و ریاست دارد آنگاه حضرت مهدى (علیه السلام) ظهور مى فرماید و مهربانى و دوستى و نعمتهاى مسلمانان را به آنان باز مى گرداند.))(11)

در روایتى آمده است :

((خداوند کسى را بر شامیان مى فرستد که جمعیت آنها را پراکنده مى سازد حتى اگر روبهان با آنها درگیر شوند بر آنان چیره مى شوند، در این هنگام مردى از خاندان من با سه گروه پرچمدار ظهور مى کند تا آخر حدیث ))(12)

و معنى کلمه ((ابدال )) که در روایت منقول از پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمده ((یعنى مؤ منان راستین و واقعى )) و شرح معنى آن در ذکر اصحاب حضرت مهدى (علیه السلام) خواهد آمد.

و در روایتى به جاى ((قضا و قدر)) سبب آمده است و معنى اینکه خداوند کسى را بر شامیان مى فرستد که جمعیت آنها را پراکنده مى سازد یعنى مردمى را بر آنها بر مى انگیزد که سبب تفرقه جمعیت آنها و کشمکش ‍ میان آنها مى شود.

و جمله هاى ((بمیران )) ((بمیران )) و یا، ((اى یارى شده از ناحیه خدا، بمیران )) شعار نظامى در میان برخى از یاران مهدى (علیه السلام) مى باشد.

و عبارت ((سه گروه پرچمدار)) یعنى یاران حضرت مهدى (علیه السلام) سه فرقه هستند که هواداران هفت زمامدار، جهت کارزار با حضرت مهدى (علیه السلام) و یارانش ، با یکدیگر متحد مى شوند و از آن جا که هر یک از آنها به پادشاهى و ریاست طمع مى ورزد بین آنان اختلاف بوجود مى آید، اما این اختلاف مانع آن نیست که فرمانده همه آنها سفیانى باشد، زیرا در اثر حملات نظامى به عراق و حجاز و شکستهاى لشکریان او حکومت وى بسرعت ضعیف مى شود و این از چیزهایى است که فرصت مناسبى را براى یاران طمعکار و مخالفین وى ، در رسیدن به قدرت مهیا مى سازد در حالیکه آنان درگیر کارزار با حضرت مهدى (علیه السلام) مى باشند.

روایات دیگر، پیرامون محاصره اقتصادى غرب در مورد سرزمین شام و بحران ارزاق و قحطى است که مردم بدان گرفتار مى شوند، بدون آنکه مدت آن مشخص گردد و طبیعى است که این بحران همراه با فتنه خارجى و داخلى است و ابزارى است در دست غرب براى تحت فشار قرار دادن مسلمانان ...

برخى از روایات مى گوید: امر گرسنگى و تشنگى در سال ظهور به اوج خود مى رسد، از پیامبر(صلى الله علیه وآله) روایت شده است که فرمود:

((دیرى نمى پاید که مردم شام ، دینار و پیمانه اى نزدشان یافت نمى شود، پرسیدیم این امر از کجاست ؟ فرمود: از جانب رومیان . آنگاه اندکى سکوت کرد سپس فرمود: در آخرالزمان خلیفه اى مى آید که به مردم اموال کمى داده و آن را به شمارش نمى آورد.))(13)

باعث این فشار اقتصادى و مالى و مواد غذائى ، رومیان یعنى غربى ها هستند.

 

از جابر جعفى نقل شده است که از امام باقر(علیه السلام) درباره این گفته خداى سبحان سؤ ال کردم :

((براستى ما شما را با چیزهایى هم چون ترس و گرسنگى مورد آزمایش قرار مى دهیم ))

حضرت فرمود: گرسنگى بر دو گونه است عام و خاص اما گرسنگى خاص ‍ در کوفه است که خداوند آن را ویژه دشمنان آل محمد مى گرداند و آنان را هلاک مى سازد، اما گرسنگى عام در شام خواهد بود و آن ترس و گرسنگى است که تا آن زمان هرگز بدان گرفتار نشده اند لکن ، گرسنگى ، قبل از قیام حضرت قائم و وحشت و اضطراب ، بعد از قیام آن حضرت خواهد بود.))(1)

از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمود:

((پیش از ظهور قائم ، بطور حتم سالى فرا مى رسد که مردم در آن دچار قحطى گرفتار ترس شدیدى از کشته شدن و کمبود اموال و جان ها و ثمرات مى گردند)) و این مطلب در قرآن به روشنى دیده مى شود، آنگاه این آیه را تلاوت فرمود:

((براستى ما شما را با چیزهایى همچون ترس و گرسنگى و کاهش مال و جان و ثمر مورد آزمایش قرار مى دهیم و صبر پیشگان را بشارت بده .))(2)

زمان این فشار و تنگنا در سال ظهور طبق این روایت ، مانع آن نیست که این وضع مدتى قبل از ظهور وجود داشته و سپس در سال ظهور شدیدتر از گذشته بوجود آید، آنگاه ظهور بوقوع پیوندد.

اما روایات مدت این فتنه را در سرزمین شام ، طولانى یاد مى کند، هر وقت مى گویند تمام شد طولانى مى گردد. ((و از آن راه فرار مى جویند اما نمى یابند))(3)و روایات این فتنه را با همان اوصاف فتنه غربى و شرقى توصیف مى کند که داخل هر خانه اى از خانه هاى عربها و مسلمانان خواهد شد و اینکه ((هرگاه آن را از سوئى اصلاح کنند از سوى دیگر گسیخته مى شود و یا از جانب دیگر آشوب برخیزد.))(4)

اینها ویژگیهاى طبیعى این فتنه است ، مادامیکه ثمرده اى از ثمرات فتنه بزرگ خارجى باشد.. بلکه پاره اى از روایات بطور صریح آن را ((فتنه فلسطین )) مى نامد، چنانکه قبلا از نسخه خطى ابن حماد ص 63 گذشت .

برخى از احادیث مدت آن را 12 و 18 سال تعیین کرده است و ممکن است این مدت مربوط به مرحله پایانى آن باشد نه تمام مدت آن .. و ما امیدواریم این آخرین زمان مرحله جنگ داخلى لبنان باشد.

.. از سعید بن مسیب روایت شده که گفت :

((فتنه اى در سرزمین شام پدید مى آید که ابتداى آن همچون بازى کودکان است و پس از آن دیگر کارشان سامان نپذیرد و دیگر نیرویى نخواهند داشت تا آنکه ندا کننده اى از آسمان فریاد سردهد، بر شما باد، به فلانى روى آورید و در آنحال دستى بر آید و اشاره کند.))(5)

و بانگ آسمانى یاد شده نام مهدى (علیه السلام) را مى خواند همچنین دستى که از آسمان اشاره مى کند نیز جزء نشانه هاى ظهور آمده است.

در روایتى دیگر از پیامبر(صلى الله علیه وآله) رسیده است که فرمود:

((فتنه چهارم 18 سال طول مى کشد و بهنگام خود پایان مى پذیرد و نهر فرات از کوهى از طلا بیرون مى آید و مردم به گونه بر آن هجوم مى آورد که از هر نه نفر هفت نفر بهلاکت مى رسند.))(6)و بزودى گفتگو پیرامون درگیرى قرقیسیا بر سر گنج فرات خواهد آمد.))


,,,
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۱ ، ۱۵:۱۲
محمد جواد ...

                                   اعراب و نقش آنان در دوران ظهور

برگرفته از کتاب : عصر ظهور

روایات بسیارى درباره اعراب و اوضاع و احوال آنها و فرمانروایانشان در زمان ظهور و نهضت ظهور حضرت مهدى (علیه السلام) آمده است . از جمله روایات مربوط به حکومت زمینه ساز آن حضرت در یمن که بطور

 عموم ، روایات در مدح و ستایش آن وارد شده است و ما انشاء الله جداگانه آنها را یارى خواهیم کرد.

و از آن جمله ، روایات جنبش مصریان است که از آن روایات ، مدح و تعریف آنان استفاده مى شود، بویژه روایاتى که مى گوید، برخى از یاران امام مهدى (علیه السلام) و معاونان برگزیده آن حضرت از مصر مى باشند و نیز روایات دیگرى که دلالت دارد مصر بعنوان منبر حضرت مهدى (علیه السلام) یعنى پایگاه اندیشه و تبلیغات جهان اسلام خواهد بود و روایاتى که مربوط به ورود حضرت به مصر و ایراد سخن برفراز منبر آن مى باشد از این رو ممکن است جنبش مصریان در شمار حرکتهاى زمینه ساز ظهور وى و شرکت در نهضت ظهور آن حضرت بحساب آید، که ذکر آن جداگانه خواهد آمد.

همچنین روایات مربوط به ((گروههاى موجود در عراق)) و ((مؤ منان حقیقى آنجا)) مى باشد که ذکر آنان در زمره یاران حضرت مهدى (علیه السلام) خواهد آمد.

و از جمله آن احادیث ، روایات مربوط به مغربى هاست که از ایفاى نقش ‍ متعدد نیروهاى ارتش مغرب در مصر و سوریه و اردن و عراق سخن مى گوید، نکوهش این نیروها از این دسته روایات استفاده مى شود و به احتمال قوى این نیروها از سوى دشمنان اسلام ، بر ضد زمینه سازان حضرت مهدى (علیه السلام) و ضد جنبش اسلامى در سرزمین هاى عربى به کار گرفته مى شوند، که شباهت به نیروهاى میانجى گر بین المللى و یا نیروهاى دفاع از عربیت است که بزودى آن را بیان خواهیم کرد.

هم چنین در منابع شیعه و اهل سنت ، روایاتى در نکوهش فرمانروایان عرب به نحو کلى آمده است که از آن جمله این روایت مستفیض است :

((واى بر اعراب (و یا بر طاغیان عرب ) از شرى که بزودى گریبان گیر آنان خواد شد.))

از امیرمؤمنان (علیه السلام) روایت شده است که فرمود:

((به خدا سوگند، مثل اینکه او را بین رکن و مقام مى بینم که مردم با او و با کتابى نوین بیعت مى کنند، در حالى که این امر بر عرب سخت و دشوار است ، واى بر سرکشان عرب از شرى که بزودى دامنگیر آنان خواهد شد.))( و در مستدرک حاکم چنین است :((واى بر اعراب از شرى که بزودى به آنها مى رسد.))(

مراد از کتاب نوین : قرآن است که متروک مى گردد و حضرت مهدى (علیه السلام) از نو آن را بر مى انگیزد و حیات تازه مى بخشد. از امام صادق (علیه السلام) نیز نقل شده که فرمود:

((چون قائم قیام نماید، مردم را از نو به اسلام دعوت مى کند و آنان را به امرى که متروک مانده است و عموم مردم از آن جدا شده و به گمراهى رفته اند راهنمائى مى کند و او از این جهت مهدى نامیده شده است که مردم را بسوى امرى گم شده هدایت مى کند. و قائم خوانده شده است چرا که قیام به حق مى کند.))

و علت اینکه اسلام بر فرمانروایان و بسیارى از مردم سخت و ناگوار مى باشد، این است که آنها به دورى و جدائى از آن عادت کرده اند، از این رو بازگشت به قرآن و اسلام راستین و بیعت با حضرت مهدى (علیه السلام) و عمل به احکام اسلام براى آنان سخت و دشوار است .

ممکن است منظور از کتاب جدید و نوین ، همین قرآن با نظم و ترتیب جدید سوره هاو آیاتش باشد. و در روایت آمده است که نسخه قرآن یاد شده با اشیاء بازمانده از پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) و سایر پیامبران الهى (علیهم السلام) نزد حضرت مهدى (علیه السلام) محفوظ مى باشد و آن قرآن هیچ گونه اختلاف با قرآنى که در دسترس ماست ندارد، حتى بدون زیادتى و کاستى یک حرف .

تنها تفاوت آن در ترتیب سوره ها و آیات است که با املاء رسول الله (صلى الله علیه وآله) و خط على (علیه السلام) است. مانعى ندارد که قرآن به لحاظ هر دو معنى (ترتیب سوره ها و آیات - اجراى دستورات قرآن که فراموش شده ) جدید باشد.

از عبدالله بن ابى یعفور نقل شده که گفت از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که مى فرمود:

((واى بر گردنکشان عرب از شرى که نزدیک است آنها را فراگیرد گفتم فدایت شوم : چه تعدادى از عرب با حضرت قائم خواهند بود؟

فرمود: تعدادى اندک ، گفتم : به خدا سوگند کسانى که این امر را توصیف مى کنند از آنان بسیارند، فرمود: البته مردم باید امتحان شوند و از یکدیگر جدا شده و غربال شوند و افراد زیادى از غربال امتحان خارج مى گردند.))(5)

و از آن جمله ، روایاتى است پیرامون اختلافات میان اعراب در زمان ظهور که منجر به نبرد میان برخى از آنان مى شود. از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که فرمود:

((حضرت قائم قیام نمى کند مگر در حالى که ترسى شدید و فتنه و بلائى بر مردم فرارسد و قبل از آن گرفتار طاعون مى شوند، آنگاه شمشیر برنده میان اعراب حاکم مى شود و اختلاف میان مردم و پراکندگى در دین و دگرگونى در حال آنان بوجود مى آید و به گونه اى که هر کسى در اثر مشاهده درنده خوئى که در میان برخى از مردم نسبت به بعض دیگر وجود دارد، صبح و شام آرزوى مرگ مى کند.))

و مانند این ، روایاتى است که به فاصله گرفتن اعراب از عقاید و ارزشهاى خود و ابراز راءى نمودن هر صاحب اندیشه اى نسبت به اندیشه خود و دعوت کردن دیگران به سوى آن ، مربوط مى شود.

و نیز از زمره همین روایات ، احادیث مربوط به اختلاف میان عرب و عجم یعنى ایرانیان ، یا بین فرمانروایان ایران و عرب است که این درگیرى تا ظهور حضرت مهدى (علیه السلام) همچنان ادامه مى یابد

وقتى ما، روایات مربوط به حرکت زمینه سازان ، یاران درفش هاى سیاه و روى آوردن نیروهاى آنها به سوى قدس و نیز حرکت خصمانه سفیانى را که مى خواهد راه بر آنها ببندد ملاحظه کنیم ، نتیجه مى گیریم که در میان فرمانروایان و حکام عرب ، جو عمومى بر ضد یاران درفش هاى سیاه خواهد بود، مگر جنبش یمنى که زمینه ساز حکومت حضرت مهدى (علیه السلام) است و غیر از حرکت هاى اسلامى که یارى رسان زمینه سازان ظهور آن حضرت و یاران خود وى مى باشند.

دسته اى دیگر از احادیث ، روایات نبرد حضرت مهدى (علیه السلام) با اعراب و نیز روایاتى پیرامون کارزار آن حضرت است با اندک باقیمانده هاى رژیم حجاز، بعد از آزاد سازى مکه مکرمه که در نبردى شدید پس از

 آزادى مدینه منوره و چه بسا هنگام آزاد سازى آن انجام مى گیرد...و سپس نبردهاى متعدد آن حضرت با سفیانى در عراق و جنگ بزرگ امام (علیه السلام) با سفیانى در فلسطین مى باشد. و در برخى از آن

روایات آمده است که آن حضرت با خوارج مخالف خود در عراق مبارزه مى کند و خون هفتاد قبیله را مباح مى شمارد (گفتگو پیرامون این جریانات در حوادث عراق و سرزمین شام خواهد آمد) از این رو از امام صاق (علیه السلام) رسیده است :

((وقتى که قائم ظهور نماید، میان او و اعراب و قریش چیزى جز شمشیر ((حاکم )) نخواهد بود))

و از جمله روایات ، احادیث مربوط به فرو رفتن زمین و زمین لرزه ها در جزیرة العرب و در شام و در بغداد و بابل و بصره و پدیدار شدن آتش در حجاز یا در شرق حجاز است که سه یا هفت روز ادامه دارد و از جمله نشانه هاى ظهور بحساب مى آیند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۱ ، ۰۳:۳۸
محمد جواد ...

وعده خداوند نسبت به تسلط و چیرگى بر یهودیان

برگرفته از کتاب : عصر ظهور

خداوند متعال در قران کریم میفرماید:

((پروردگار تو اعلام مى دارد ،کسانى را بر یهودیان چیره خواهد کرد که تا روز قیامت ،آنان را مجازات و شکنجه خواهند نمود و خداست که زود مجازات نموده و هم اوست آمرزگار و بخشنده ، و از جمله مجازات خداوند این است که آنان را پراکنده و گروه گروه در زمین قرار داده بعضى از آنان نیکوکار و برخى نابکارند و آنان را با خوبى و بدى آزمایش کردیم ، شاید توبه نموده و به راه حق و هدایت باز گردند.))

معنى این دو آیه شریفه این است که : خداوند اعلان و مقدر فرموده که بزودى کسى را بر یهودیان مسلط مى گرداند که تا روز رستاخیز آنان را مجازات و شکنجه دهد، او (خداى ) بسرعت مجازات نموده و هم اوست آمرزنده مهربان ، از جمله مجازاتهاى خداوند درباره یهودیان این است که آنها را در روى زمین پراکنده و دسته دسته مى گرداند، گروهى از آنان نیکوکار و گروهى بدکارند و آنها را به وسیله خوبى و بدى آزمایش مى کند شاید توبه نموده و هدایت گردند.

ما اجراى این وعده الهى را در کیفر یهودیان ، در تمام دورانهاى تاریخى آنان به استثناى دوران حکومت پیامبرانى چون موسى و یوشع و داود و سلیمان علیهم السلام مشاهده مى کنیم و خداوند اقوام و ملتهاى مختلفى را بر آنها مسلط گردانید که آنان را شکنجه و مجازاتى دردناک نمودند.

گاهى عنوان مى شود: آرى ، پادشاهان مصر و بابل و یونان و فارس و روم و دیگران بودند که بر یهودیان تسلط یافته و آنان را مجازات سختى چشاندند اما مسلمانان چنان رفتارى با آنها ننموده ، بلکه تنها بر نیروهاى نظامى آنها پیروز گشتند و سپس زندگى در سایه دولت اسلامى را از آنان پذیرفتند، که با برخوردارى از آزادى و حقوق خود در قوانین اسلامى ، جزیه بپردازند.

اما پاسخ : اینکه آنها را بدترین عذاب چشانیدند، به این معنى نیست که پیوسته آنها را کشته و یا آواره و زندانى نمودند، آن چنانکه بیشتر حکومتهایى که پیش از اسلام بر آنان تسلط یافتند، این گونه عمل کردند، بلکه به این معنى است که آنها از لحاظ نظامى ، سیاسى ، تسلیم آن حکومتى گردیدند که خداوند بر آنان مسلط ساخت اگر چه مسلمانان در آزار و کیفر یهودیان ، از دیگران ملایم تر بودند، اما مصداق تسلط بر یهودیان ، و کیفر نمودن آنان مى باشند.

و گاهى نیز گفته مى شود: بلى تاریخ یهودیان تطبیق این وعده خدا را بر آنها گواهى مى دهد ولى در عصر حاضر که یک و یا حداقل نیم قرن برآنها سپرى گفته ، کسى که آنان را مجازات و کیفر دهد بر آنان مسلط نشده ، بلکه آنان بیش از نیم قرن است یعنى از سال 1936 م . بدترین شکنجه ها را در فلسطین و دیگر مناطق به مسلمانان روا مى دارند! این قضیه را چگونه مى توان تحلیل نمود؟

پاسخ این است که : این دوره از تاریخ زندگى یهودیان جدا به حساب مى آید، زیرا این همان دوره بازگشت قدرت آنهاست که خداوند در سوره اسراء به آنان وعده فرموده است ؛ ((سپس پیروزى شما را بر کسانى که آنان را علیه شما برانگیختم برگردانده و به شما اموال و فرزندانى را عطا کرده ، و شما را از یارانى بیش از تعداد آنان برخوردار نمودیم تا با همکارى شما بر ضد آنها بستیزند. )) بنابراین ، این دوره خارج از وعده کلى تسلط بر آنهاست تا اینکه وقت کیفر و مجازات دوم بدست مسلمانان فرا رسد.

در این زمینه روایات زیادى از امامان علیهم السلام رسیده که این وعده الهى نیز بدست مسلمانان انجام مى پذیرد، در همین خصوص صاحب مجمع البیان ، در تفسیر آیه یاد شده ، اتفاق نظر مفسران را بر این معنى بیان کرده و فرموده مراد از آن نزد تمام مفسرین ، امت پیامبر اسلام حضرت محمد (صلى الله علیه وآله) مى باشد، و همین معنى از امام باقر (علیه السلام) نقل شده ، و على بن ابراهیم قمى ، در تفسیر خود آن را از ابى الجارود، از امام باقر (علیه السلام) نقل نموده است .


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۱ ، ۱۸:۲۴
محمد جواد ...

                                         یهودیان و نقش آنان در دوران ظهور

مقدمه:

برگرفته از کتاب : عصر ظهور

اگر پیرامون نقش یهودیان در آخرالزمان و عصر ظهور حضرت مهدى (علیه السلام)، جز آیه هاى نخستین سوره بنى اسرائیل چیزى در اختیار ما نبود، همان کافى بود، زیرا این آیات در عین خلاصه بودن ، وحى الهى بوده و به گونه اى رسا و گویا، شمه اى از تاریخ و سرگذشت آنها را بیان کرده و به نحو معجزه آسا و با دقت ، آینده آنها را روشن مى سازد. علاوه بر این آیه ها و آیات دیگر، تعدادى روایات وجود دارد که پاره اى از آنها مربوط به تفسیر آیات ، و برخى دیگر پیرامون وضع یهودیان در عصر ظهور و انقلاب حضرت مهدى (علیه السلام) مى باشد، که پس از تفسیر آیات به بیان آنها مى پردازیم .

                                     وعده الهى نسبت به نابودى یهودیان 

برگرفته از کتاب : عصر ظهور

((منزه و پاک است آنکه یک شب ، بنده اش را به سفر شبانه برد از مسجد الحرام به مسجد اقصى که مبارک گردانیم (برکت دادیم ) پیرامونش ‍ را تا از نشانه هاى خود به او نشان دهیم بدرستى که او شنوا و بیناست . و به موسى تورات را داده و او را هدایت گر فرزندان یعقوب (بنى اسرائیل ) گردانیدیم ، که غیر از من سرپرستى را نپذیرند. فرزندان کسى را که با نوح حمل نمودیم ، که او بنده اى شکرگزار بود.))

((ما در تورات حکم در انقراض بنى اسرائیل نمودیم زیرا شما (بنى اسرائیل ) در زمین دو بار فساد نمودید و بر دیگر فخر و بزرگى بسیار خواهید نمود.))

یعنى ما در توراتى که بر آنان فرو فرستادیم حکم قطعى به انقراض آنها کردیم شما بزودى از راه راست منحرف شده و دوباره در جامعه تبهکارى مى کنید، چه اینکه بزودى بر دیگران فخر و برترى جوئى بسیار مى نمائید.

((وقتى که هنگام کیفر اولین فساد فرا رسد بندگانى را از ناحیه خود که توانمند و ستبر مى باشند جهت سرکوبى شما فرستادیم ، در میان خانه ها به جستجوى خانه به خانه پرداختند و این وعده اى قطعى بود.))

زمانیکه وقت مجازات شما بر نخستین تبهکارى خودتان رسید بندگانى را از اطراف خود که داراى صلابت مى باشند بسوى تان فرستادیم تا شما را گوشمالى سخت بدهند آنان میان خانه ها به جستجوى خانه به خانه پرداختند و این وعده اى حتمى است .

((آنگاه پیروزى را براى شما، بر آنان گرداندیم و شما را با ثروتها و پسران یارى نمودیم و تعداد شما را بیش از آنان قرار دادیم .))

سپس پیروزى را براى شما بر کسانى که آنها را علیه شما برانگیختیم برگرداندیم و به شما ثروت ها و فرزندانى را عطا کردیم و شما را از یاوران بیشترى برخوردار نمودیم که به کمک شما علیه آنان بستیزند.

((اگر خوبى کردید، خوبى به خود نموده اید و اگر بدى کردید به خود بدى نموده اید و هنگامى که وعده بار دوم بیاید چهره هاى شما را ناخوش دارند و وارد مسجد اقصى گردند همانگونه که نخستین بار داخل شدند و آنچه را که برتر آمده نابود کنند نابود کردنى .))

و آنگاه وضع شما مدتى بدین گونه ادامه داشته و چنانچه توبه نموده و بواسطه نعمتهایى که از ثروتها و اولاد به شما بخشیدیم ، نیک عمل نمودید به سود خودتان بوده و اگر به بدى و طغیان و خود بزرگ بینى پرداختید فرجام بد آن ، مربوط به خودتان خواهد بود، اما شما بزودى نه تنها عمل نیک ننموده بلکه به اعمال بد دست مى یازید، ما شما را مهلت مى دهیم تا زمانى که وقت مجازات و کیفر شما بر دومین فسادتان فرا رسد، آنگاه فرستادگانى را از ناحیه خودمان که بمراتب سخت تر از مرحله اول رفتار مى نمایند، مى فرستیم بلا و گرفتارى را که ناخوش دارید به ارمغان شما بیاورند و سپس فاتحانه وارد مسجد اقصى گردیده به همان سان که در زمان تعقیب و جستجوى دشمن در منازل شما در مرحله اول ، وارد گردیده و برترى جویى و فساد گرائى شما را به نابودى کشاندند.

((شاید پروردگار شما بر شما رحم نموده و اگر باز گردید باز گردیم و ما دوزخ را تنگنائى براى کافران قرار دادیم .))

شاید پروردگارتان شما را بعد از دومین کیفر با رحمت خویش ببخشاید و چنانچه بعد از کیفر دوم ، بازگشت به انحراف نمودید، ما نیز مجازات شما را از سر خواهیم گرفت و شما را در تنگناى دنیوى قرار داده و در آخرت دوزخ را زندان و حصارى بر شما قرار خواهیم داد.

نخستین نتیجه اى که از آیات قرآن کریم استفاده مى شود این است که : تاریخ یهودیان بعد از موسى تا پایان زندگانى آنها بدین صورت خلاصه مى شود که آنها در جامعه فساد نموده تا آن هنگام مجازات شان فرا رسد، و خداوند افرادى را از ناحیه خود برمى انگیزد که بر آنان چیره خواهند شد سپس ‍ خداوند بنابر مصلحت هایى یهودیان را بر آنان پیروز مى گرداند و اموال و اولاد به آنها عطا نموده ، و طرفدارانشان را در جهان بیش از آن قوم مى گرداند، اما یهود از این اموال و یاران بهره بردارى صحیح نمى نمایند، بلکه سوء استفاده نموده و بار دوم در روى زمین فساد به بار مى آورند، البته این بار علاوه بر فساد، گرفتارى خوى تکبر و برترى طلبى شده و خویش را بسیار بهتر و برتر از سایر مردم مى پندارند. و زمانى که وقت کیفرشان فرا مى رسد خداوند بار دیگر آن قوم را بر آنان چیره ساخته ، و گوشمالى را در سه مرحله سخت تر از بار اول بر آنان وارد مى سازد.

دومین نتیجه : این است که ، قومى را که خداوند بار اول بر ضد آنان بر مى انگیزد، به آسانى بر آنان چیره مى گردند، و به جستجوى خانه به خانه مى پردازند، آن گاه داخل مسجد اقصى شده و نیروهاى نظامى آنان را متلاشى مى کنند آنگاه خداوند بار دوم آنها را مى فرستد و بر خلاف غلبه یهودیان بر آنها و زیادى یاران و هوادارانشان ، ضربات شدیدترى را در سه نوبت بر آنها وارد مى سازند، که در اولین نوبت ، چهره هاى پلید آنان را آشکار و آنها را رسوا ساخته و چنانکه نخستین بار وارد مسجد اقصى شدند، فاتحانه وارد مسجد مى گردند. و سپس خوى تکبر و برترى جوئى آنان بر ملتها را، پایمال مى کنند.

سؤ ال اساسى که مفسران مطرح مى کنند این است که آیا این دو نوع فساد که یکى همراه با برترى طلبى است پایان یافته و یا آن دو کیفر وعده داده شده بر آنان واقع شده است یا خیر؟

برخى از مفسران بر این عقیده اند که هر دو مورد، انجام شده بدین ترتیب که کیفر فتنه و فساد نخستین بنوخذ نصر (بخت النصر) و مجازات دومین مرحله فساد و تباهى به دست (تیتوس ) رومى انجام پذیرفته است و بعضى دیگر معتقدند که هنوز آن دو کیفر رخ نداده است .

اما نظریه درست این است که : اولین کیفر در برابر نخستین فساد، در صدر اسلام بدست مسلمانان انجام پذیرفته ، و آنگاه که مسلمانان از اسلام فاصله گرفته و دور شدند خداوند یهودیان را بر آنان چیره ساخت ، و در این مرحله نیز براى دومین بار، یهودیان در زمین ایجاد فساد و طغیان نمودند و هرگاه که مسلمانان دوباره به اسلام روى آورند زمان کیفر دوم فرا رسیده و به دست مسلمانان انجام خواهد شد. و بر اساس همین تفسیر از امامان علیهم السلام روایاتى رسیده ، از جمله آنکه ، آن قومى را که خداوند در مرحله دوم علیه یهودیان برمى انگیزد، حضرت مهدى (علیه السلام) و یاران وى اند که اهل قم مى باشند و هم آنان که خداوند آنها را قبل از ظهور حضرت قائم (علیه السلام) برمى انگیزد، در تفسیر عیاشى از امام باقر (علیه السلام) روایت شده که حضرت بعد از آن که آیه شریفه ((بعثنا علیکم عبادا لنا اولى باءس شدید)) را قرائت نمود، فرمود:

((مراد از این آیه حضرت قائم (علیه السلام) و یاران اوست که نیرومند و داراى صلابت مى باشند.))

و نیز در تفسیر نور الثقلین ، از کتاب روضه کافى از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که آن حضرت در تفسیر آیه شریفه فوق فرمود:

((خداوند قبل از خروج حضرت قائم ، قومى را برانگیزد که دشمنى از دشمنان آل محمد (صلى الله علیه وآله) را رها ننموده ، مگر اینکه او را به هلاکت مى رسانند.))

و در کتاب بحارالانوار، از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که وقتى این آیه را قرائت فرمود، عرض کردیم ((فدایت گردیم آنها چه کسانى هستند؟ امام سه بار فرمود: آنان به خدا سوگند اهل قم ، آنان بخدا سوگند اهل قم ، آنان بخدا سوگند اهل قم مى باشند.))(1)

این سه روایت از نظر مراد و مقصود یکسان و هماهنگ بوده و هیچ گونه اختلافى بین آنها وجود ندارد ، زیرا اهل قم یعنى اهل ایران ، همان یاران حضرت مهدى (علیه السلام) هستند که خداوند آنان را براى زمینه سازى ظهور آن بزرگوار بر مى انگیزد و به طورى که روایات دلالت دارد ، به هنگام ظهور تعدادى از اصحاب خاص ایشان در بین آنها وجود دارند . علاوه بر اینکه مقاومت یهودیان در مقابل این مردم و مسلمانان هواداران آنان در چند نوبت انجام مى گیرد ، تا آنکه حضرت مهدى (علیه السلام) ظهور کند که نابودى نهائى یهودیان را به رهبرى وى و بدست با کفایت او ، ارواحنا فداه خواهد بود .

و از مطالبى که دلالت دارد بر اینکه ، دومین کیفر وعده داده شده یهودیان بدست مسلمانان انجام خواهد گرفت ، این است که آن قومى را که خداوند وعده فرمود ، دوبار علیه یهودیان برمى انگیزد، یک امت بوده و صفاتى که براى آنان یاد شده و ویژگیهاى جنگ آنان با یهودیان جز بر مسلمانان تطبیق نمى کند. زیرا پادشاهان مصر و بابل و یونان و ایران و روم و دیگران که بر یهودیان تسلط یافتند با صفت ((عبادالنا)) (بندگان ما) سازگار نیستند وآنگهى طبق بیان آیات بعد از کیفر اول حادثه اى پیش نیامده که یهودیان بر آنان چیره گردند، در حالى که پس از مجازات اول یهودیان ، بدست ما در صدر اسلام ، آنان بر ما غلبه پیدا نمودند، و خداوند آنها را با اموال و فرزندان یارى داد، به گونه اى که افزایش هواداران آنها در جهان بیش از طرفداران مسلمانان گشته و با پشتیبانى ابر قدرتها علیه ما قیام نمودند .و هم آنان هستند که در زمین فساد نموده ، و بر ما و ملتهاى محروم ،برترى طلبى وفخر مى کنند و این مجاهدان و کفرستیزان اسلام هستند که ضربات خود را بر پیکر و چهره کریه آنها وارد مى سازند.

نیز آنچه بر این معنى دلالت دارد و با بررسى تاریخ یهودیان بعد از حضرت موسى (علیه السلام) روشن مى گردد، این است که فساد در زمان گذشته ، و حال یهود تحقق یافته ، اما برترى وعده داده شده آنها تنها در زمان ما بوجود آمده است و همین غلبه آنهاست که در پى آن دومین کیفر وعده داده شده فرا رسیده و آنها را نابود مى سازد.

و این مطلب براى کسانى که مختصرى تاریخ یهودیان را، که به زودى از آن یاد خواهیم نمود، مورد مطالعه قرار دهند، امرى روشن است.


,,
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۱ ، ۰۳:۴۰
محمد جواد ...
پنجشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۱، ۰۵:۴۵ ب.ظ

وقایع و اتفاقات ظهور(بخش سوم)

برگرفته از کتاب : عصر ظهور

به نظر ما منظور از ترکها در روایات جنبش خجسته ظهور حضرت ، روس ها و اطرافیان آنان از ملتهاى اروپاى شرقى هستند، آنان گر چه از لحاظ تاریخى مسیحى اند و از ملتهاى مستعمره امپراطورى روم بشمار مى روند، تا جائى که مدعى وراثت آنها شده ، و شاهان خود را مانند آلمانى ها و غیر آنها، قیصر (سزار) نامیده اند لیکن آنان اولا: از قبیله هاى گوناگون منطقه شرق آسیا اروپا هستند که در زبان روایات و تاریخ ، به ((قبیله ها و ملتهاى ترک )) نامیده شده اند، و این نام علاوه بر ترکهاى ترکیه و ایران ، شامل قبیله هاى تاتار و مغول و بلغارستان و روسیه و غیر آنان نیز مى گردد.

دوم این که : مسیحیت ، اخیرا به آنها سرایت نموده و اصالة در بین آنان رائج نبوده بلکه بصورت یک قشر سطحى در آمده ، و بدتر از وضع آنان ، در میان ملتهاى اروپاى غربى وجود دارد، چرا که مادى گرائى شرک آمیز آنان چیره گشته ، و شاید به همین دلیل است که تسلیم نظریه کمونیسم مادى گرا و الحادى شده و در برابر نفوذ آن ، مقاومت نکردند.

سوم : اینکه روایات مربوط به جنبش ترکان علیه مسلمانان ، اگر چه پاره اى از آنها بر یورش ترکهاى مغول و تاخت و تاز آنها به سرزمین ما در قرن هفتم هجرى منطبق مى گردد. اما برخى از آن روایات ، حرکت هاى آنان را که به حوادث ظهور حضرت مهدى علیه السلام متصل مى گردد، و همچنین همکارى آنها با رومیان علیه ما و اختلاف شان با یکدیگر در همان زمان را بیان مى کند و این ماجرا جز بر روسها منطبق نگشته ، و یا اینکه اگر قضیه به درازا کشیده شود، بر وارثان دولت آنها از اقوامى که ریشه و تبار ترکى دارند در روسیه و اروپاى شرقى ، منطبق است.

اینک نمونه هایى از روایاتى که نقش آنان ، در آنها بیان شده است:

از آن جمله ، روایات فتنه و آشوب اخیرى است که بدست آنها و رومیان بر مسلمانان واقع مى شود، که قبلا گذشت ، که آنرا جز به هجوم غربیان و روسها به سرزمین هاى مسلمانان در اوایل این قرن ، نمى توان تفسیر نمود، همانکه ، پیوسته ادامه داشته تا اینکه خداوند آن را با حرکت زمینه ساز حضرت مهدى علیه السلام در امت ، و سپس با ظهور مبارک او ارواحنا فداه بر طرف مى سازد.

و روایات مربوط به جنگ سفیانى با ترک ها نیز از جمله همین روایات است و احتمالا مراد از ترکان همان روسها هستند، چه آنکه سفیانى هم پیمان روم و یهود بوده ، و در اءخبار آمده است که حرکت او در منطقه سوریه و اردن به دنبال سلطه ترکان بر سوریه پدید مى آید. و چنانچه روایت مربوط به آن صحیح باشد، مدت آن سلطه کوتاه خواهد بود، زیرا آن تسلط پس از شکست شورش (علج اءصهب ) پدید مى آید.

((زمانى که علج اصهب قیام نماید، و پایتخت حکومت دچار سختى و بحران گردد، پس ازاندکى کشته خواهد شد، آنگاه (اءکحل ) به خونخواهى وى برمى خیزد، و اینجاست کهکشور به شرک (ترک نسخه بدل ) بازگردانده مى شود.))(2)

در روایات مربوط به ظهور، اءصهب و اءبقع ، دو رهبر مخالف حرکت سفیانى یاد شده اند که سفیانى بر آن دو پیروز شده، و بر منطقه تسلط مى یابد.

و من روایاتى را که دلالت بر جنگ سفیانى با ترک ها، در دمشق و یا حومه و اطراف آن بنماید، نیافتم ، اما روایات بسیارى به صورت متواتر اجمالى(3)رسیده که حاکى از درگیرى بزرگ سفیانى با آنان در قرقیسیا، واقع در مرز سوریه عراق ترکیه مى باشد، این نبرد از جنگ هاى بزرگى است که از پیش ‍ وعده داده شده ، و انگیزه آن درگیرى و کشمکش بر سر گنجى است که در مجراى نهر فرات و یا نزدیک آن کشف مى شود.

بعلاوه ، شاید مراد از اتراک ، در این نبرد ترکهاى ترکیه باشند نه روسها، ممکن است روسیه در جنگ با ترکها بطور نهانى با سفیانى بوده و از او پشتیبانى مى نماید. و به خواست خدا بزودى یادى از جنگ قرقیسیا، در ضمن حوادث کشور شام و حرکت سفیانى خواهد آمد.

و از جمله ، روایات مربوط به انقلاب آذربایجان که در رویارویى با ترکان مى باشد، از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمود:

((آذربایجان براى ما لازم است ، چیزى در مقابل آن یاراى مقاومت ندارد و چون انقلاب گر ما قیام کند به سوى او بشتابید، اگر چه رفتن با چهار دست و پا بر روى برف باشد.))(4)

ممکن است از قول امام (علیه السلام) که فرمود: ((ناگزیر از آذربایجان بوده و چیزى در مقابل آن ایستادگى نمى کند)) چنین استفاده شود که آن جنبشى است هدایت گر که در آذربایجان و یا از ناحیه اهالى آن سامان بوجود آمده که لازم است بعد از آن ، انتظار و درنگ نموده ، تا نشانه هاى نزدیک آن آغاز گردد، و چنانکه از روایت زیر فهمیده مى شود ممکن است این ماجرا در رویارویى با روسها باشد؛

((دو خروج براى ترکان رخ مى دهد، که در یکى از آنها آذربایجان ویران گشته و در خروج دیگرى در جزیره سر مى زند که عروسان حجله نشین را به وحشت مى اندازد در این هنگام است که خداوند متعال مسلمانان را یاورى نموده ، و قربانى بزرگ خداوند در میان آنان وجود دارد.))(5)

وقتى به تنهایى این روایت را مورد بررسى قرار مى دهیم ، احتمالا از جمله روایات مربوط به هجوم ترکان و مغول به سرزمینهاى اسلامى باشد، که در نخستین مرحله اى که به آذربایجان رسیده آن را ویران مى سازند، و سپس به فرات مى رسند و مسلمانان بر آنان پیروز مى گردند. که در چشمه جالوت و غیر آن ، قربانى بزرگى در بین آنان وجود دارد.

اما اگر جمع بین این روایت ، و روایت پیشین نماییم . احتمال دارد که منظور از ترکان در آن ، روسها باشند. و نخستین خروج آنها قبل از جنگ جهانى دوم و بعد از آن و قبل از نشانه هاى نزدیک ظهور و اشغال آذربایجان توسط آنان خواهد بود.

و دومین خروج به طرف ((جزیره )) است که نام مکانى در حد فاصل بین عراق و سوریه نزدیک منطقه قرقیسیا بوده ، و خروج آنان به آن منطقه بمنظور نبرد با سفیانى است . و مفهوم پیروز شدن مسلمانان در آن درگیرى پیروزى غیر مستقیمى است که با به هلاکت رسیدن دشمنان ستمگر آنان خواهد بود، و چنانکه خواهید داشت در منطقه درگیرى قرقیسیا درفش و پرچم هدایت گرى وجود ندارد یا پرچمى که پیروزى مسلمانان را به همراه داشته باشد و همانا بشارت دادن پیامبر و امامان علیهم السلام نسبت به آن ، بدین جهت است که در این کارزار، ستمگران با شمشیرهاى برخى از هواداران خودشان به هلاکت مى رسند.

دیگر روایات مربوط به فرود آمدن ترکان در منطقه ((جزیره )) و ((فرات )) است که احتمالا مراد از ترکان روس هاست ، زیرا فرود آمدن آنها همزمان با فرود آمدن رومیان در منطقه رمله فلسطین و سواحل آن مى باشد.

و قبلا اشاره کردیم که قرقیسیا منطقه اى در نزدیکى ((جزیره )) است که به دیاربکر و جزیره ربیعه موسوم است ، و مفهوم کلمه (جزیره ) که به طور عموم در کتب تاریخى بیان شده ، همین نقطه است ، نه جزیرة العرب و یا جزیره اى دیگر.

و این امر منافاتى با فرود آمدن ترکان مغول در جزیره و فرات در قرن هفتم هجرى ندارد، چه اینکه برخى ، آن را از جمله نشانه هاى نزدیک به ظهور حضرت به حساب آورده اند، حال آنکه از نشانه هاى نزدیک ظهور، فرود آمدن و سپس نبرد آنان با سفیانى در منطقه قرقیسیا خواهد بود.

به همین مناسبت ، روایات آشوب گرى ترکان مغول و هجوم آنان به سرزمین هاى اسلامى در زمره روایات مربوط به حوادث و پیش آمدها و معجزات نبى اکرم (صلى الله علیه وآله) است که مسلمانان آنها را مى دانسته ، و در صدر اسلام آنها را سینه به سینه نقل مى کرده اند، سپس در زمان حمله مغولان و بعد از آن ، این قبیل روایات زیادتر و بیشتر رائج گردیده ، در عین حال این گونه روایات فرو نشستن آشوب آنان و پیروزى مسلمانان را خاطر نشان ساخته ، بدون آنکه در پى آن اشاره اى به ظهور حضرت مهدى (علیه السلام) داشته باشد، همچنانکه در روایات مربوط به ترکان که در پى بیان آن ها هستیم ، آمده است.

و اینک نمونه هایى از روایات مربوط به حمله مغولان : از حضرت على (علیه السلام) نقل شده که فرمود:

((گویا، قومى را مى بینم که چهره هایشان همچون سپرهاى چکش خورده جلوه گر است ، لباسهاى حریر و دیبا پوشیده و اسبهاى اصیل را یدک مى کشند، در آنجا آنچنان کشتار زیاد است که مجروحان از روى بدن کشتگان عبور مى کنند، و در آن کار زار تعداد فراریان از اسیران کمتر است.

یکى از یاران عرض کرد: اى امیرمؤ منان ! شما به علم غیب آگاهید. حضرت خندید و به آن مرد که از بنى کلب بود فرمود: اى برادر کلبى این علم غیب نیست ، بلکه این یک نوع آگاهى است که از صاحب دانشى ((رسول الله )) آموخته ام زیرا علم غیب تنها علم رستخیز و آنچه را که خداوند در این آیه بر شمرده است ، مى باشد ((این خداوند است که به زمان رستاخیز آگاهست و هم اوست که باران را فرو فرستاده ، و از آنچه درون رحم هاست خبر دارد و هیچ کس نمى داند که پیمانه عمرش در کجا لبریز خواهد شد...)) خداى سبحان است که از آنچه درون رحم است ، پسر یا دختر، زشت یا زیبا، بخشنده یا بخیل ، نیک بخت یا بدبخت بوده و چه کسى هیزم آتش دوزخ و چه کسى در بهشت ، همنشین پیامبران است ، آگاهى دارد، بنابراین علم غیبى که جز خدا کسى از آن آگاه نیست همین است ، و غیر از آنچه که گفته شد، علمى است که خداوند به پیامبرش آموخته ، پیامبر مرا بر آن آگاه ساخت و در حق من دعا فرمود، تا خداوند آن را در دل من جایگزین و درونم را از آن سرشار سازد.))(6)

از سلسله روایات گذشته ، روایات مربوط به جنگ حضرت مهدى (علیه السلام) با ترکان مى باشد، از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمود:

((نخستین سپاهى که حضرت مهدى تدارک مى بیند به سوى ترکان گسیل مى دارد و پس از شکست آنان و به اسارت درآوردن آنها و به غنیمت گرفتن اموالشان راهى شام گردیده و آنجا را فتح مى نمایند.))(7)

به این معنى که این اولین لشکرى است که حضرت آن را مجهز و اعزام مى کند و خود آن بزرگوار در آن شرکت ندارد و در برخى از روایات آمده است که اعزام سپاه حضرت مهدى (علیه السلام) توسط آن بزرگوار بعد از ورود وى به عراق و در پى چندین نبرد، جهت آزاد سازى حجاز و عراق خواهد بود.

و ممکن است مراد از ترکان در اینجا ترک هاى ترکیه باشد اما به احتمال قوى تر روسها هستند که سفیانى ، در نبرد قرقیسیا با آنان کارزار مى کند و هیچیک بر دیگرى غلبه نمى یابد و چنانکه روایات مى گوید، نابودى آنان توسط حضرت مهدى (علیه السلام) بوده و سرزمین آنها بر اثر صاعقه ویران مى گردد.

دسته اى دیگر از این احادیث ، روایاتى است که ویرانى سرزمین ترکان را در اثر صاعقه و زلزله مى داند و ممکن است منظور جنگ افزارهایى مانند موشک ها باشند که ویران گرى آنها مانند صاعقه و یا زلزله است.

و به نظر مى رسد که این حادثه ، در پى نبرد آنان با حضرت مهدى (علیه السلام) بوده و ویرانى در حد بسیار گسترده اى مى باشد، آن گونه که به نابودى و محو قدرت و شوکت آنان مى انجامد، چه اینکه پس از آن ، یادى از آنان در روایات ظهور وارد نشده ، فقط بعد از دومین خروج آنان این عبارت آمده ((فلا ترک بعدها)) پس از آن حادثه ، دیگر ترک وجود نخواهد داشت ، از این رو احتمال دارد که آنان همان روسها باشند، زیرا در روایات مربوط به ظهور چنین گفته اى در مورد هیچ ملت مسلمانى نیامده است.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۱ ، ۱۷:۴۵
محمد جواد ...