انتظار یار

بایگانی
پیوندها
آخرین نظرات
  • ۱۶ خرداد ۹۴، ۱۹:۳۵ - ( ◕ ‿ ◕ ) ابوالفضل حافظی ( ◕ ‿ ◕ )
    خدا را شکر

۷ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۰ ثبت شده است

چهارشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۰، ۰۱:۰۹ ق.ظ

گناه

باور کنید که گناه انسان را له می کند

تا جاییکه دیگر اهمیتی برای جامعه نخواهیم داشت

گناه هرگز به انسان انرژی نمی دهد

هر گز شادی را به خانه ما نمی آورد

باور کن ای رفیق باور کن

مراقب له شدن مان توسط گناه باشیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۰ ، ۰۱:۰۹
محمد جواد ...
دوشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۰، ۰۱:۲۲ ق.ظ

افراط

نمی دانم چرا انسان تفکر را کنار می زند و افراط می کند

افراط در دوستی ها

افراط در حرف زدن

افراط در غذا خوردن

افراط در خوابیدن

افراط در............

این عکس را ببینید

یکی از راه های مقابله با افراط تفکر است که همواره راه گشای مشکلات است

امری که خداوند بارها در قرآن تکرار کرده است

به امید ظهور

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۰ ، ۰۱:۲۲
محمد جواد ...
پنجشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۰، ۰۱:۲۱ ق.ظ

بن لادن bin laden

برای ضربه زدن به مسلمانان  چه نقشه های دقیقی می کشند

ولی ما مسلمانان  چقدر در غفلت هستیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۰ ، ۰۱:۲۱
محمد جواد ...
دوشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۰، ۱۲:۲۶ ق.ظ

شعری از یک دوست

باورم نمیشد که یکی از بهترین دوستانم به وبلاگم سر بزند

این شعر را دوست عزیزم امین عطفی برام فرستاده که به دل من خیلی نشست

اللهّم صل وسلم و زد وبارک علی عیل بن موسی الرضا علیه و آلاء تحیة و الثناء ؛صلواة لا یقوی علی احصائها غیرک

ای راهب کلیسا دیگر مزن به ناقوس
خاموش کن صدارا، نقاره می زند طوس                             


آیا مسیح ایران کم داده مرده را جان
جانی دوباره بردار با ما بیا به پابوس

آنجا که خادمینش از روی زائرینش
گرد سفر بگیرند با بال ناز طاووس


خورشید آسمان ها در پیش گنبد او
رنگی ندارد آری چیزی شبیه فانوس


رویای ناتمامم ساعات در حرم بود
باقی عمر اما افسوس بود و کابوس


وقتی رسیدی آنجا در آن حریم زیبا
زانو بزن به پای بیدار خفته در طوس


به امید ظهور

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۰ ، ۰۰:۲۶
محمد جواد ...
سه شنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۰، ۰۷:۰۲ ب.ظ

خدا کجاست

مطلب زیر جزء  اولین مطالبی بود که حدود دو سال پیش در این وبلاگ آوردم

به این مطلب چون علاقه خاصی داشتم آن را در سمت راست وبلاگم به صورت

ثابت گذاشتم بعد ها متوجه شدم خیلی از  افراد این مطلب را در وبلاگها و سایتهای خودشان

گذاشته اند. ولی متاسفانه چهار جمله آخر آن را حذف کرده بودند.

هر چند خیلی خوشحال می شوم که از این مطلب  در وبلاگها استفاده شود


یه روزی توی یه دانشگاه دانشجویی به استادش گفت:استاد اگر شما خدا را به من نشان بدهید

عبادتش می کنم تا وقتی خدا را نبینم اورا عبادت نمی کنم. استادبه انتهای کلاس رفت وبه آن

دانشجو گفت : آیا مرا می بینی؟ دانشجو پاسخ داد: نه استاد وقتی پشت من به شما باشد

مسلما شما را نمی بینم. استاد کنار او رفت نگاهی به او کرد وگفت:

تا وقتی به خدا پشت کرده باشی او را نخواهی دید. آن استاد کسی نبود جز علامه جعفری به امید ظهور...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۹:۰۲
محمد جواد ...
يكشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۰، ۰۵:۴۳ ب.ظ

شهید برونسی

باورم نمی شود که پیکر شهید برونسی را پیدا کرده اند

او از فرمانده های موفق جنگ بود که سالها قبل از جنگ کار بنایی می کرد

این مطلب را به مناسبت تشیع پیکر پاکش که قرار است تا کمتر

از دو هفته دیگر انجام شود ، می آورم

 

نمی‌شود کتاب‌خوان حرفه‌ای بود و نام پرفروش‌ترین کتاب دفاع مقدس یعنی «خاک‌های نرم کوشک» را نشنید؛ کتابی که روایتگر خاطراتی از شهید عبدالحسین برونسی است. البته شهید برونسی نامی آشنا برای همه مردم ایران به ویژه خراسانی هاست؛ اوستا عبدالحسین روزگاری با هدف کسب روزی حلال و عدم همکاری با طرح موسوم به انقلاب سفید محمدرضا شاه، دیار خود را‌‌ رها کرد و به مشهد رفت. او سال‌های زیادی را در مشهد زندگی کرد و با فعالیت‌های گسترده انقلابی خود نقش بسیار موثری در افزایش آگاهی مردم این شهر با آرمان‌های انقلاب و امام (ره) داشت. 

شهید برونسی پس از پیروزی انقلاب هم به عنوان نیروی داوطلب به جبهه رفت و با اینکه به عنوان یک کارگر ساده شناخته می‌شد که تحصیلات آکادمیک هم نداشت اما به دلیل صاف بودن ضمیر، به کراماتی دست یافت که همرزمانش را به غبطه واداشته بود. در کتاب خاک‌های نرم کوشک که روایتگر خاطراتی از این شهید است، به برخی عادات و خصوصیات شهید برونسی که سبب شد تا به این مقام دست پیدا کند، اشاره شده است؛ خصوصیاتی که باعث شد تا یک کارگر ساده و بی‌سواد ساختمان، علاوه بر اینکه به درجاتی مانند فرماندهی تیپ هجده جوادالائمه (سلام الله علیه) برسد، شخصا مورد لطف و مدد الهی از جانب بر‌ترین بانوی عالم قرار بگیرد. 
 
توسل ویژه شهید برونسی به حضرت زهرا (س) 
 
سعید عاکف، نویسنده کتاب خاک‌های نرم کوشک در یکی از فصل‌های این کتاب، روایتی را از شهید برونسی نقل کرده که روایتگر ضمیر پاک این شهید بزرگوار و ارتباط عاطفی او نسبت به خاندان اهل بیت (ع) است: 
 
«هنوز عملیات درست و حسابی شروع نشده بود که که کار گره خورد. گردان ما زمینگیر شد و حال و هوای بچه هاُ حال وهوای دیگری. تا حالا این طور وضعی برام سابقه نداشت. نمی‌دانم چه‌شان شده بود که حرف شنوی نداشتند. همان بچه‌هایی که می‌گفتی برو توی آتش، با جان و دل می‌رفتند! به چهره بعضی‌ها دقیق نگاه می‌کردم. جور خاصی شده بودند؛ نه می‌شد بگویی ضعف دارند؛ نه می‌شد بگویی ترسیدند. هیچ حدسی نمی‌شد بزنی. 
 
هرچه براشان صحبت کردم، فایده‌ای نداشت. اصلا انگار چسبیده بودند به زمین و نمی‌خواستند جدا شوند. هر کار کردم راضیشان کنم راه بیفتند، نشد. اگر ما توی گود نمی‌رفتیم، احتمال شکست محور‌های دیگر هم زیاد بود، آن هم با کلی شهید. پاک در مانده شدم. نا‌امیدی در تمام وجودم ریشه دوانده بود. با خودم گفتم چه کار کنم؟ سرم را بلند کردم روبه آسمان و توی دلم نالیدم که: خدایا خودت کمک کن. از بچه‌ها فاصله گرفتم؟ اسم حضرت صدیقه طاهره (س) را از ته دل صدا زدم و متوسل شدم به وجود شریفش. زمزمه کردم: خانم خودتون کمک کنین. منو راهنمایی کنین تا بتونم این بچه‌ها رو حرکت بدم. وضع ما رو خودتون بهتر می‌دونین. 
 
چند لحظه‌ای راز و نیاز کردم و آمدم پیش نیرو‌ها. یقین داشتم حضرت تنهام نمی‌گذارند. اصلا منتظر عنایت بودم توی آن تاریکی شب و توی آن بیچارگی محض، یکدفعه فکری به ذهنم الهام شد. رو کردم به بچه‌ها. محکم و قاطع گفتم: دیگه به شما احتیاجی ندارم! هیچ کدومتون رو نمی‌خوام. فقط یک آرپی جی زن از بین شما بلند شه با من بیاد . دیگه هیچی نمی‌خوام. زل زدم به‌شان. لحضه شماری می‌کردم یکی بلند شود. یکی بلند شد. یکی از بچه‌های آرپی جی زن. بلند گفت: من می‌ام. پشت بندش یکی دیگر ایستاد. تا به خودم آمدم  همه یگردان بلند شده بودند. سریع راه افتادم، بقیه هم پشت سرم. 
پیروزیمان توی آن عملیات، چشم همه را خیره کرد. اگر با‌‌ همان وضع قبل می‌خواستیم برویم، کارمان این جور گل نمی‌کرد. عنایت‌ام ابی‌ها (س) باز هم به دادمان رسید بود.»
 
تشییع جنازه نمادینی که واقعی شد
 
اما ماجرای کرامات این شهید بزرگوار به دوران دفاع مقدس ختم نشده و امروز رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس از کشف پیکر شهید برونسی در شرق دجله بعد از گذشت ۲۷ سال خبر داد. سردار سید محمد باقرزاده امروز در نشست خبری در مشهد اظهار داشت که پیکر شهید برونسی طی عملیات ویژه‌ای در شرق دجله به همراه ۱۲ شهید دیگر پیدا، و به میهن منتقل شد و در روز شهادت حضرت زهرا (س) همزمان با دهه دوم در مشهد تدفین می‌شود. از این شهید پلاک هویت، بخشی از صفحات قرآن به همراه جانماز و مهر، سربند لبیک یا خمینی (ره) و لباس بادگیر خاکی منقوش به آرم سپاه پیدا شده است. باقرزاده خاطرنشان کرد: این شهید سر در بدن ندارد اما بر آرمان‌های خود استوار است. 
 
اعلام این خبر و بیان این مطلب که همزمان با ایام فاطمیه مراسم تشییع پیکر این شهید برگزار می‌شود، از آنجایی قابل تامل است و یکی دیگر از کرامات شهید برونسی را به نمایش می‌گذارد که پیش از این هم مراسم تدفین و تشییع نمادین وی در مشهد و در هفته دوم اردیبهشت ماه هر سال برگزار می‌شد؛ مراسمی که امسال به تشییع واقعی پیکر مطهر این شهید تبدیل خواهد شد. از سوی دیگر، ارادت ویژه و خاص شهید برونسی به حضرت فاطمه زهرا (س) که میان رزمندگان جبهه زبانزد بود، سبب شده تا برگزاری مراسم تشییع وی همزمان با ایام شهادت دختر رسول‌الله برگزار شود. 
 
روایت رهبر معظم انقلاب درباره شهید برونسی
 
مقام معظم رهبری یکی از افرادی هستند که به دلیل سابقه زندگی در شهر مشهد، آشنایی خوبی با شهید برونسی داشتند و از صفای ضمیر او باخبر بودند. ایشان بار‌ها در سخنرانی‌های مختلف خود از این شهید نام برده‌اند و جوانان را به مطالعه کتابی که درباره زندگی ایشان است، توصیه کرده‌اند. 
 
ایشان چند سال پیش در دیدار خانواده شهید برونسی، ضمن اشاره مجدد به خصوصیات وی، شهید برونسی را از عجایب و استثناهای انقلاب اسلامی خواندند که باید به عنوان الگویی برای جوانان معرفی شود. رهبر معظم انقلاب در آن دیدار تاکید کردند: «خدا ان‌شاءاللَّه شهید عزیزمان را - مرحوم شهید برونسى را، یا همان‌طور که عرض کردیم اوستا عبدالحسین برونسى را - رحمت کند. این خیلى براى جامعه‌ى ما و کشور ما و تاریخ ما اهمیت دارد که یک شخص خوانده شده‌ى به عنوان «اوستا عبدالحسین» - نه دکتر عبدالحسین است، نه به معناى علمى استاد عبدالحسین است؛ بلکه اوستا عبدالحسین است، اهل بنائى و اهل کارِ دستى و اهل شاگردىِ فلان مغازه؛ یعنى اوستا عبدالحسین بنا - از لحاظ معرفت و آشنائى با حقایق به جائى می‌رسد که قبل از پیروزى انقلاب در ظریف‌ترین کارهاى انقلابىِ جوان‌هایى که در مسائل انقلابى کار می‌کردند شرکت می‌کند - البته من از نزدیک در جریان آن کار‌ها نبودم و در آن زمان یادم نمى‌آید که با این شهید ارتباطى داشته باشم؛ لاکن اطلاع دارم، می‌دانم، شنیدم و توى کتاب هم خواندم - بعد از انقلاب هم وارد میدان جنگ می‌شود... این شهید عزیز وارد می‌شود؛ نه معلومات دانشگاهى دارد، نه عنوان و تی‌تر رسمى و دانشگاهى دارد، اما آنچنان در کار مدیریت جنگ پیشرفت می‌کند که به مقامات عالى می‌رسد و شخصیت برجسته‌اى می‌شود؛ شخصیت جامع‌الاطرافى که مثلاً فرمانده‌ى تیپ می‌شود، بعد هم به شهادت می‌رسد. ایشان اگر چنانچه به شهادت نمی‌رسید، مقامات خیلى بالا‌تر - از لحاظ رتبه‌هاى ظاهرى - را هم طى می‌کرد. 
 
این‌ها جزو عجایب انقلاب ماست. جزو چیزهاى استثنائى انقلاب ماست که دیگر نظیر ندارد؛ نمی‌شود هیچ جاى دیگر را با این مقایسه کرد. همان‌طور که آقاى استاندار خراسان نقل کردند، من از افرادى شنیدم که ایشان در آن وقت، براى مجموعه‌هاى دانشجوئى و دانشگاهى که از مشهد می‌رفتند آنجا، صحبت می‌کرد و همه را مجذوب خودش می‌کرد. خود من هم نظیر این را باز دیده بودم. مرحوم شهید رستمى - که او هم از شهداى خراسان است؛ یک فرد روستائى و به ظاهر عامى - توى جمعى که فرماندهان درجه‌ى یک نشسته بودند و رئیس جمهور وقتِ آن روز هم نشسته بود، آمد صحبت کرد و گزارش میدان جنگ داد، جورى که همه‌ى این فرماندهان رسمى‌اى که نشسته بودند مبهوت شدند! 
 
استعداد انقلاب براى پرورش شخصیت‌هاى برجسته و افراد، تا این حد است؛ این‌ها را نباید دست کم گرفت؛ این‌ها اهمیت انقلاب و عظمت انقلاب و عمق انقلاب را نشان می‌دهد. ما‌ها به ظواهر نگاه می‌کنیم؛ این اعماق را باید دید. وقتى انسان این اعماق را مى‌بیند، آن وقت افق در مقابل چشمش اصلاً یک چیز دیگرى می‌شود و این حوادث گوناگونى که پیش مى‌آید - این مخالفت‌ها، این دشمنی‌ها، این ناخن زدن‌ها و پنجه کشیدن‌ها - دیگر به چشم انسان نمى‌آید؛ این‌ها در مقابل آن حرکت عظیمى که دارد انجام می‌گیرد، چیزهاى کوچکى است. به نظر من شهید برونسى و امثال او را باید نماد یک چنین حقیقتى به حساب آورد؛ حقیقت پرورش انسان‌هاى بزرگ با معیارهاى الهى و اسلامى، نه با معیارهاى ظاهرى و معمولى. به هر حال هر چه از این بزرگوار و از این بزرگوار‌ها تجلیل بکنید، زیاد نیست و بجاست. ان‌شاءاللَّه امیدواریم که خداوند کمک کند.»
 
کشف پیکری سردار نظرکرده‎ای که کارگری پیشه‎اش بود در آستانه هفته کارگر هم خود حسن تصادف و نشانه‎ای است بر پاکی و پاکبازی این قشر زحمت کش.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۷:۴۳
محمد جواد ...
جمعه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۰، ۰۷:۵۳ ق.ظ

هک

حدود 737 روز پیش که اولین مطلب را در این وبلاگ آوردم

امیر حسین جزء اولین افرادی بود که به این وبلاگ آمد و نظر داد

سلام


دوست عزیز
وقتی انسان سعادت پیدا میکند وبلاگ شما هم سر راهش قرار میگیرد
خوشحال شدم که با شما منتظر واقعی آشنا شدم
ما را به همین آدرس وبا نام امیر لینک بفرمایید
من هم با افتخار شما را لینک میکنم
یا حق

امیر حسین را اولین دوست فضای مجازی می دانم

مطالب وبلاگش بسیار زیبا وجالب بود

اینکه از فعل بود استفاده کردم به خاطر اینکه چند روز پیش وبلاگ امیر حسین

هک شد وتمامی مطالبش را پاک کردند

متاسفانه وبلاگهایی که مطالبشان بسیار مفید است در تیرس هکران

قرار می گیرد بنابراین شاید این اتفاق هم برای شما بیفتد

برای پیش گیری حتما از تمامی مطالبتان پشتیبان بگیرید

امیدوارم امیرحسین بعد از این اتفاق انگیزه اش

 چند برابر شود و وبلاگ نویسی را

که جهاد مجازی است را ادامه دهد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۰ ، ۰۷:۵۳
محمد جواد ...