انتظار یار

بایگانی
پیوندها
آخرین نظرات
  • ۱۶ خرداد ۹۴، ۱۹:۳۵ - ( ◕ ‿ ◕ ) ابوالفضل حافظی ( ◕ ‿ ◕ )
    خدا را شکر
دوشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۲، ۰۷:۵۲ ب.ظ

اشغال عراق توسط سفیانى (اتفاقات ظهور)



به گفته روایات ، اشغال عراق براى سفیانى هدفى استراتژیک و فورى است . ولى ناگزیر مى شود که به جنگ قرقیسیا بپردازد، آنگاه پس از آن نبرد اجراى نقشه خود را ادامه دهد.

و در حمله به عراق ، طرف مخالفى جهانى و یا از دولتهاى منطقه در برابر وى وجود ندارد. حتى ترکان که سفیانى در قرقیسیا با آنها وارد نبرد مى شود هدفشان بدست آوردن ثروت و گنج قرقیسیا است و کارى به مسائل عراق ندارند.

تنها نیروى مخالف او یمنى ها و خراسانیان ، یعنى یاران حضرت مهدى (علیه السلام ) مى باشند، این امر روشنگر این است که جنگ سفیانى در عراق ، اساسا حرکتى است بر ضد حضرت مهدى (علیه السلام ) و طرفداران وى.

اما مردم عراق ، آنطور که روایات مى گوید به دو یا سه گروه تقسیم مى شوند، پشتیبانان زمینه سازان ظهور حضرت و طرفداران سفیانى و گروه سوم که شیصبانى رهبرى آنها را بعهده دارد. از جابر جعفى نقل شده است که گفت : از ابوجعفر (امام باقر (علیه السلام )) درباره سفیانى سئوال کردم حضرت فرمود:

((سفیانى خروج نمى کند مگر آنکه قبل از او شیصبانى در سرزمین عراق خروج کند او همچون جوشیدن آب از زمین مى جوشد و فرستادگان شما را بقتل مى رساند. بعد از آن در انتظار خروج سفیانى و ظهور قائم باشید.))(4)

مراد از شیصبانى در روایات اهل بیت (علیه السلام ) مردى از بنى عباس و یا مردى دشمن اهل بیت (علیه السلام ) است زیرا امامان (علیه السلام ) بنى عباس را به بنى شیصبان تعبیر مى کردند و آن نام مردى بد کردار یا گمنامى است که دشمن خود را بطور کنایه با این کلمه بکار برده اند و شیصبان در لغت نامى از نامهاى ابلیس است . پس از آنکه قدرت در دست زمینه سازان خراسانى و طرفداران آنهاست ، شیصبانى در عراق خروج مى کند با توجه به اینکه روایات ورود آنها را به عراق در مرحله اى قبل ، بیان مى دارد.

به هر حال ، وضع داخلى عراق بگونه اى است که با ورود نیروهاى سفیانى همآهنگ و موافق است و با هیچ گونه مقاومت مهمى برخورد نمى کند. و یمنى ها و خراسانیان سرگرم حوادث ظهور در حجاز هستند و قواى سفیانى اندکى قبل از نیروهاى آنان وارد عراق مى شوند.

از امام باقر (علیه السلام ) روایت شده است که فرمود:

((بدون شک خاندان فلان حکمرانى مى کنند و چون به فرمانروائى رسیدند اختلاف پیدا مى کنند و حکومتشان از هم مى پاشد و کارشان پراکنده مى شود، تا اینکه خراسانى و سفیانى بر آنها خروج مى کنند، یکى از مشرق و دیگرى از مغرب ، همچون ستوران در مسابقه به سوى کوفه مى شتابند. او از آنجا و دیگرى از اینجا، تا اینکه هلاکت خاندان فلان بدست این دو خواهد بود. و این دو نفر یکى از آنها را باقى نمى گذارند.))(5)

و مراد از فرزندان فلان در اینجا ممکن است خاندان شیصبانى حاکم عراق و یا فرزندان شیصبان دیگرى باشند.

از امام صادق (علیه السلام ) روایت شده است که فرمود:

((گویا من سفیانى یا (رفیق او را) مى بینم که در سرزمینهاى سرسبز شما در کوفه اقامت گزیده و منادى او بانگ مى زند که هر کس سر شیعه على را بیاورد هزار درهم جایزه دارد. در این هنگام همسایه به همسایه حمله ور مى شود و مى گوید این شخص از آنهاست . گردش را مى زند و هزار درهم را مى گیرد. اما در چنان روزى بر شما فرمانروائى نمى کنند مگر فرزندان زنان بدکار... و گویا من شخص نقابدارى را مى بینم ، پرسیدم : آن شخص نقابدار کیست ؟ امام فرمود: مردى از شماست که مانند شما سخن مى گوید، نقاب بر چهره مى زند و بر شما احاطه پیدا مى کند شما را مى شناسد در حالیکه شما را نمى شناسید او یکایک مردان شما را با عیب جوئى بدنام مى کند اما او جز فردى زنازاده نیست .))(6)

و نیز در نسخه خطى ابن حماد آمده است:

((سواران سفیانى همچون شب ظلمانى و سیل ویرانگر روى مى آورند به هر چیز که برسند آنرا هلاک و نابود مى کنند تا آنکه وارد کوفه مى شوند و پیروان آل پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم را بقتل مى رسانند آنگاه از همه جانب به جستجوى اهل خراسان مى پردازند در حالیکه اهل خراسان به طلب مهدى برمى خیزند و او را مى خوانند و به یارى او مى شتابند.))(7)

این روایات فجایعى را که ارتش سفیانى در جنگ عراق بویژه در حق شیعیان مرتکب مى شود به تفصیل بیان مى کند، ابن حماد به نقل از ابن مسعود گوید:

((چون سفیانى از رود فرات بگذرد و به محلى بنام حاقرقوفا برسد، خداوند ایمان را از او محو گرداند، آنگاه با هفتاد هزارتن ، در حالیکه شمشیرها را به خود آویخته اند به رودى که به آن دجیل (دجله کوچک ) گویند روى آورد افراد دیگرى بیش از اینها وجود دارند که برخانه زرین (قصر) غالب شوند. مبارزان را بکشند و شکم زنان باردار را بشکافند به گمان اینکه شاید آنها فرزند پسر داشته باشند، گروهى از زنان قریش در کنار نهر دجله از عابران و مسافران کشتى درخواست مى کنند که آنها را با خودشان سوار نموده و نزد خویشان آنان برسانند اما آنها از کینه اى که با بنى هاشم دارند آنها را با خود نمى برند.))(8)

معناى جمله ((در حالیکه شمشیرهایى بخود آویخته اند)) این است که آنها با دیگر سربازان در نوع اسلحه تفاوت دارند و ((خانه زرین )) یاد شده که بر آن غالب مى شوند بنظر مى رسد محل گنج و یا قصرى باشد که در کنار رود دجله یا دجیل (دجله کوچک ) قرار گرفته و منظور از زنان قریش زنهاى علویه از ذریه اهل بیت (علیه السلام ) مى باشند. از امیرمؤ منان (علیه السلام ) روایت شده است که فرمود:

((ارتش سفیانى وارد کوفه مى شود و کسى را رها نمى کند مگر آنکه او را مى کشد ((آنچنان خوى آدمکشى دارند)) که وقتى مردى از آنها به گوهر گرانبها و عظیمى برخورد نماید به آن توجهى نمى کند. ولى اگر کودک خردسالى را ببیند او را دستگیر کرده و بقتل مى رساند.))(9)

روایات نام تعدادى از مکانها را بجز جاهایى که گذشت مانند زوراء (یعنى بغداد) انبار، صرات ، فاروق ، و روحا که ارتش سفیانى در آنها تمرکز پیدا مى کنند. از امام صادق (علیه السلام ) روایت شده است که فرمود:

((او یکصد و سى هزارتن را به کوفه گسیل مى دارد و آنها در روحا و فاروق فرود مى آیند و شصت هزارتن از آنان از آنجا حرکت مى کنند تا در کوفه محل قبر هود (علیه السلام ) در نخلیه فرود مى آیند.))(10)

در کتاب ((لوائح الانوار البهیه )) اثر سفارینى حنبلى درباره سفیانى آمده است:

((او با ترکان پیکار مى کند و بر آنها پیروز مى شود. آنگاه در زمین تبهکارى مى نماید و وارد بغداد شده جمعى از آنان را از دم تیغ مى گذراند.))

کوتاه سخن اینکه هجوم سفیانى به عراق حمله اى خشم آلود و ویرانگر است و تا حد زیادى به هدف خود در کشتار شیعیان حضرت مهدى (علیه السلام ) موفق مى شود. وى با نیروى مقاوم مهمى از سوى حکومت رو برو نمى گردد حتى مقاومتى از ناحیه شیعه نیز ذکر نشده است بجز آنکه درباره مردى از عجم (غیر عرب ) آمده است که او با گروه اندک و غیر مسلح خود در برابر ارتش سفیانى مى ایستد و آنها وى را بقتل مى رسانند:

((آنگاه مردى از عجم و از اهل کوفه با گروهى ضعیف خروج مى کند و فرمانده ارتش سفیانى وى را بین حیره و کوفه به قتل مى رساند.))(11)

بزودى روایت ابن حماد را که بصراحت مى گوید آنها بجز اندکى ، غیر مسلح مى باشد، خواهیم آورد ولى هجوم سفیانى نمى تواند هدف دوم او را که تثبیت سلطه در عراق است تحقق بخشد. بلکه چند هفته اى بر نیروهاى او نمى گذرد که خبر حرکت نیروهاى زمینه سازان خراسانى و یمنى که به سوى عراق مى شتابند به آنها مى رسد دچار وحشت و هراس مى شوند و نیروهاى سفیانى در برابر آنها عقب نشینى نموده و با آنها درگیر نمى شوند مگر در چند نقطه که درگیر نبردهاى پراکنده اى مى گردند و در آنها شکست مى خورند.

به احتمال قوى تر، سفیانى از این رو نیروهاى خود را از عراق به عقب مى راند که به آنها یا بخش عظیمى از آنها براى ایفاى نقش جدید خود در حجاز سخت احتیاج دارد تا بگمان خود به نهضت و قیام حضرت مهدى (علیه السلام ) در مکه پایان دهد. چه اینکه برخى روایات خاطر نشان مى سازد لشکرى را که سفیانى براى پایان دادن به نهضت مهدى (علیه السلام ) به حجاز گسیل مى دارد، از عراق و بعضى مى گویند از شام اعزام مى کند البته ممکن است بخشى از آن از شام و بخش دیگرى از عراق باشد. از امام باقر (علیه السلام ) روایت شده است که فرمود:

((سفیانى ، سپاهى را که شمار آنان به هفتاد هزار نفر مى رسد به کوفه مى فرستد و اهل آن سامان را با کشتن و دار آویختن و اسارت گرفتن دچار مصیبت مى سازد. در این حال یاوران درفش هاى سیاه از سوى خراسان به حرکت درآمده و منازل را یکى پس از دیگرى بسرعت پشت سر مى گذارند و با آنها (در میان آنها) تعدادى از یاران حضرت قائم (علیه السلام ) وجود دارد))(12)

در نسخه خطى ابن حماد آمده است:

((سفیانى وارد کوفه مى شود و سه روز در آنجا به غارت مى پردازد شصت هزار نفر از اهالى آنجا را مى کشد سپس هیجده شب در آنجا مى ماند... آنگاه یاوران درفش هاى سیاه روى مى آورند تا در کنار آب منزل مى کنند. یاران سفیانى به محض اینکه خبر فرود آنها را مى شنوند پا به فرار مى گذارند گروهى از نخلستانهاى کوفه خروج مى کنند، در حالیکه جز تعداد کمى از آنها مسلح نمى باشند و برخى از آنان اهل بصره اند.. به یاران سفیانى دست پیدا مى کنند و اسراى کوفه را از دست آنها آزاد مى سازند و یاران درفش هاى سیاه افرادى را جهت بیعت نزد امام مهدى (علیه السلام ) مى فرستند))(13)

روایت بعدى که از امیرالمؤ منین است گوشه اى از اشغال عراق توسط لشکر سفیانى و سپس ورود نیروهاى زمینه ساز خراسانى و یمنى را توصیف مى کند:

((او یکصدوسى هزارتن را به کوفه مى فرستد و آنها در روحاء و فاروق فرود مى آیند شصت هزار تن از آنها راهى کوفه مى گردند تا اینکه در محل قبر هود در نخلیه فرود مى آیند و روز عید به آنها هجوم مى آورند و فرمانرواى مردم شخصى ستم گر و کینه توز است که به او کاهن و ساحر مى گویند، شخصى به عنوان فرمانده با پنج هزار کاهن از شهر بغداد به سوى آنها خروج مى کند، هفتاد هزار نفر را بر روى پل آن شهر بقتل مى رسانند به گونه اى که مردم سه روز در اثر خون و تعفن اجساد از نزدیک شدن به فرات پرهیز مى کنند و هفتاد هزار دوشیزه را که دست و صورتشان دیده نشده به اسارت مى گیرند و آنان را در محملهایى سوار نموده به سوى جایگاهى در نجف مى برند آنگاه از کوفه صد هزار مشرک و منافق بیرون مى آیند تا وارد دمشق مى شوند و هیچ مانع جلوى آنها را نمى گیرد و آنجا همان ارم ، داراى بناهاى رفیع مى باشد.

درفش هاى بى نشانى که از پنبه و کتان و ابریشم نیست از مشرق روى مى آورد که بالاى چوب هاى آنها علامتى وجود دارد. مردى از اولاد آن حضرت آن درفش ها را به حرکت در مى آورد، از مشرق ظاهر مى شود و بوى آن همچون مشک عنبر در مغرب استشمام مى شود ترس و وحشت یکماه پیشاپیش آنها بدل دشمنان راه مى یابد تا اینکه به خونخواهى پدران خود وارد کوفه مى شوند.

در این حال سواران یمنى و خراسانى همچون ستوران پریشان مو و غبارآلود و تیزتک از نژاد اسبان میان باریک بسوى کوفه مى شتابند وقتى یکى از آنان به پائین پاى خود مى نگرد مى گوید: پس از امروز خیر و سعادتى در نشستن ما نیست ، بار خدایا ما توبه کننده ایم در حالیکه آنان بهترین دین داران هستند و خداوند آنان و امثال آنان از اولاد پیامبر را در کتاب گرانقدر خود چنین توصیف کرده است ((بدرستیکه خداوند توبه کنندگان و پاک سیرتان را دوست مى دارد)) مردى از اهل نجران خروج مى کند و دعوت امام را لبیک مى گوید او نخستین نصرانى است که اجابت مى کند و معبد خود را ویران ساخته و صلیبش را مى شکند و با بردگان و مردان ضعیف خروج مى کند و با درفش هاى هدایت رهسپار نخیله مى گردند.. محل گرد آمدن کلیه مردم در همه زمین در فاروق خواهد بود. و در آن روز بین مشرق و مغرب سه میلیون نفر کشته مى شوند که بعضى از آنها برخى دیگر را بقتل مى رسانند در چنین روزى تاءویل این آیه آشکار مى شود ((پیوسته آن ادعاى آنها بود تا اینکه آنها را (با شمشیر) درو شده و خموش ‍ قرار دادیم .))(14) 

                                                                           ادامه دارد.....

    (4)بحار ج 52 ص 250.

(5)بحار ج 52 ص 231 232.

(6)بحار ج 52 ص 215.

(7)نسخه خطى ابن حماد، ص 83.

(8)نسخه خطى ابن حماد ص 83.

(9)بحار ج 52 ص 219.

(10)بحار ج 52 ص.273

(11)بحار ج 52 ص 238.

(12)بحار ج 52 ص 238.

(13)نسخه خطى ابن حماد ص 84.

(14)بحار ج 52 ص 273 و 274.





,,

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی