انتظار یار

بایگانی
پیوندها
آخرین نظرات
  • ۱۶ خرداد ۹۴، ۱۹:۳۵ - ( ◕ ‿ ◕ ) ابوالفضل حافظی ( ◕ ‿ ◕ )
    خدا را شکر
يكشنبه, ۳ مرداد ۱۳۸۹، ۰۷:۳۸ ب.ظ

سخنرانی استاد پناهیان قسمت هشتم

سخنرانی استاد پناهیان قسمت هشتم

تو یه دانشگاهی در تورنتو کانادا در جمع برادران و خواهران محترم ضدانقلابی نشسته بودم. یه جلسه ی گده ای بود تو اون دانشگاه. صحبت می کردند. اونجا من از ولایت اینجوری دفاع کردم. یکی از ضد انقلاب

های محترم برگشت گفت ما حرف تازه شنیدیم. حتما امروز نرسه، یه روزی حرف من به گوششون میرسه و تایید می کنند حرف بنده رو که این اتفاق تو اون جلسه افتاد. بهشون گفتم میخواهید من ولایت

 رو براتون ترجمه کنم؟ در غرب آزادی به معنای واقعی هست؟ همه قبول داشتن که نیست. یکی از اعضای یکی از گروهک های تروریستی، ایرانی بودها، اونجا می گفت مرگ بر سه رژیم نمی دونم

سفاک... فحش میداد. یکی رژیم سرمایه داری افراطی آمریکا، یکی رژیم نژاد پرست دینی یعنی اسرائیل و یکی هم رژیم آخوندی ایران رو می گفت. گفتم بابا تو اسم خودت رو گذاشتی ضدانقلاب؟ دوتا وجه

مشترک با ما داری، یه دونه وجه اختلاف. اونم انشاءالله حلش می کنیم. ناراحت می شد، بهش می گفتن تو ضدانقلاب نیستی. پوزیشن ضدانقلاب اونجا براش آبرو، حیثیت بود. واسه چی شلوغش کردین؟

خب تو آمریکا؛ مهد دموکراسی، چرا اینجاها هیچکدومتون نمی تونید ادعا کنید، اینجا آزادیه؟ چرا نمی تونید؟ خب اونجا هستن دیگه. توشن. می بینند. بهشون گفتم می دونید ولایت کارکردش چیه؟ ولایت

نظارت می کنه قدرت ها مردم رو چپاول نکنند. در حالیکه شما می دونید تو غرب قدرت ها حکومت می کنند و رای مردم بازیه. ولایت کنترل می کنه، قدرت ها، مافیاها... وقتی که من اینو می گفتم،

 اصلا نیاز نداشت زیاد بحث بکنم. اونجا اون آقایون سکوت می کردند. چون خودشون دارند می بینند. اصلا اونا می دونند؛ به هر کی رای میدن کارتل ها و تراست ها سوارند. سرمایه دارها سوارند.

 صهیونیست ها سوارند. اصلا فرق نمی کنه تو به کی رای بدی. اونا سوارند. هی می بینند اونا سوارند. بعد بهشون می گفتم ولایت یعنی آزادی رای مردم. ولایت یعنی اینکه مردم می تونند زندگی کنند.

به سرنوشت خودشون حاکم باشند. بعد بهشون می گفتم شما اینجا به سرنوشت خودتون حاکم هستید یا چندتا حزبی که هیچ کس از مافیای حزبی نمی تونه نفوذ بکنه، مقدرات مردم رو دارن.

بازی بازی از مرم رای می گیرن. یه دونه ضد انقلاب نتونست بگه تو غرب آزادی هست. قبلا عرض کردم ولایت یعنی نظارت از بالا. نظارت از بالا. مردم می خوان نظارت کنند، نظارت از پایین می کنند دیگه

.

شما چند نفر رو انتخاب می کنید برن مجلس، برن شورای شهر. برن مدیریتی رو یه جایی قبول بکنند. درسته؟ نظارت از پایین بخواهید بکنید، اونا که اون بالا هستند، می تونند بازی بدهند یا نه؟

بگو به من، میخوام ببینم چقدر طول میکشه جلسه. اونایی که اون بالا هستن می تونند بازی بدهند یا نه؟ اخبار رو نمیگن. تموم شد دیگه. ما که سر در نمی تونیم بیاریم. این رو من نمیگم ها. ساده داریم

 صحبت می کنیم تو کتاب های علمی دموکراسی اومده. ولایت می دونید یعنی چی؟ من از بالا دارم نگاهشون می کنم. من از بالا دارم نگاهشون می کنم. این داره دزدی می کنه. این داره خطا می کنه.

 آقا داره اینکار میشه. تو دموکراسی همه گفتن یکی از مشکلات دموکراسی اینه که انتخاب

 شده های توسط مردم، تو همه ی دنیا اینجوریه، بازی میدن مردم رو. احزاب مردم رو بازی میدن. مردم هم کاری نمی تونند بکنند. احزاب بازی میدن. ولی ولایت یعنی از بالا کنترل می کنه، احزاب بازی ندن.

قدرت ها نفوذ نکنند، چپاول نکنند. داوری می کنه، درست آقا. درست! ولایت یعنی حقیقت مردم سالاری. چرا من انقلاب رو به ولایت ترجمه نکنم؟ آزادی رو به ولایت ترجمه نکنم؟ استقلال رو به ولایت ترجمه نکنم؟ چرا؟

شما به دنیا مراجعه کنید. استقلال ما رو جز ناشی از ولایت آیا کسی دیگه می دونه؟ یه مقدار صریح تر صحبت کنیم. یه مقدار صریح تر جوونا. نترسید از اینکه بعضی ها ممکنه مفهوم ولایت یا مفهوم ولایت

فقیه رو یه مفهوم تکراری بدونند. نه! اصلا تا حالا گفته نشده این مفهوم. یه دونه فیلم سینمایی تو 30 سال جمهوری اسلامی به نفع ولایت فقیه ساخته نشده. که من با خونم امضا می کنم برات. یه دونه

فیلم ساخته نشده که بگه آقا حقیقت ولایت یه همچین زیبایی ای داره که ما بتونیم به ایران عرضه بکنیم. به جهان که دیگه چه عرض بکنم. فیلم هایی که برای جهان عرضه می کنیم. بله.

فیلم هایی که از بدبختی های جامعه مون نشون بدیم، همه ی جهانیان میگن بده ببینیم. بیا یه جایزه هم بگیر که نشون دادی چقدر بدبختی. مفهوم ولایت یه مفهوم بسیار نوییه. باید روش کار کرد.

 بعضی ها تا میخوان باکلاس بشن یه کمی از مفهوم ولایت فاصله میگیرن. آخه چرا فاصله می گیرید؟ من اتفاقا رفتم تو اون جلسه ای که تو ضدانقلاب های محترم بود گفتم که بذار من از ولایت صحبت کنم. آقا یک پوزخندی زدند. هی مدیر جلسه می گفت آقا، خواهش می کنم

.

بالاخره یه واقعیته تو ایران، بذارید ما بشنویم. هی کنترل می کرد ضدانقلاب ها رو. من دنگم گرفت، گفتم بذار از ولایت صحبت کنم. این افتخار ماست. تمام کمبود غربه

.

انشاءالله شب 22 بهمنتون مبارک باشه. یه روزی اینقدر لذت خواهید برد از این 22 بهمن وقتی تو چشم های آقاتون امام زمان (ع) نگاه بکنید، ببینید آقاتون با چه درخششی در دیدگان قشنگ خودش

 از انقلاب ما یاد می کنه. از امام ما یاد می کنه. از شهدای ما یاد می کنه. اون موقع تازه ما قدر

 انقلاب رو می دونیم. آقا قرار دارم باهات می گذارم ها. بگی یه بچه طلبه ای به ما گفت. به خدا قسم تا آقامون نیاد ما قدر انقلاب رو نمی دونیم. آقامون که ظهور کنند، اونوقت شروع بکنند به تقدیر کردن از اونهایی که مقدمه ظهور مهدی فاطمه رو فراهم کردند. اونوقت ما می بینیم چه اتفاقی افتاده. اونموقع قدرش رو می دونیم. اون موقع متوجه میشیم

.

یه روضه ی شاد برای شما بخونم. شب 22بهمنه. دلهامون شاده. حسین (ع) زیارتش هم، روضه اش هم دل آدم رو شاد می کنه. ولی یه روضه ی شاد بخونم برات. عصر روز سوم عاشورا بود. کاروان رو داشتند کشان کشان، کتک زنان می کشیدند و می بردند از کربلا بیرون. امام زین العابدین ایستاده بود،

نگاه می کرد. عصر روز دوم عاشورا. بدن های عزیزانش رو روی زمین می دید. با یه دل غمگین و آتش گرفته داشت نگاه می کرد. نزدیک بود قالب تهی بکنه. روحش به آسمان ها پرواز بکنه. یه دفعه ای عمه سادات، زینب کبری، اومد عزیز برادر رو در آغوش گرفت. امام زمانش رو دلداری داد. گفت آقای من،

 مولای من، شما خودتون بهتر می دونید. اینجوری به غربت بدن حسینت نگاه نکن. یه روزی خواهد رسید، همه ی عالم متوجه حسین تو اند. مردهای مردی میان مثل مادر بچه مرده برای حسین

گریه می کنند. اینجا زیارتگاه عاشقان خواهد شد. اینجور نگاه نکن، دارم دق می کنم. علی بن الحسین، عزیز برادرم، امام زمان من. اینجوری نگاه نکن. اینجور غم دلت رو نگیره. یه روزی، روز فتح ما هم میرسه. ناراحت نباش. زینب کبری امام زین العابدین رو کمک کرد. بر ناقه سوار کرد. بچه ها رو کمک کرد

.

امان از اون لحظه ای که خود زینب بناست سوار بشه. برگشت یه نگاه کرد به سمت کشته ها. شاید یه نگاه کرد به سمت علقمه. عباسم! نگاه به سوی دیگری. اکبرم! می بینید؟ عمه ی سادات، زینب داره سوار میشه بر محمل. چرا شما جوانان غیور من نمی آیید مثل لحظه ای که به کربلا آمدیم، کمکم کنید؟

الا لعنه الله علی القوم الظالمین

.

خدایا ما رو انقلابی زنده بدار و انقلابی بمیران. انقلاب ما هرچه سریع تر به فرج آقا امام زمان متصل بفرما

 پایان

با تشکر از سایت http://www.u313.blogfa.com
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۰۵/۰۳
محمد جواد ...

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی