انتظار یار

بایگانی
پیوندها
آخرین نظرات
  • ۱۶ خرداد ۹۴، ۱۹:۳۵ - ( ◕ ‿ ◕ ) ابوالفضل حافظی ( ◕ ‿ ◕ )
    خدا را شکر

                                  آشوب گرى شرق و غرب علیه مسلمانان

برگرفته از کتاب : عصر ظهور

واژه ((فتنه )) در قرآن کریم و سنت به دو معناى عام و خاص آمده ، معنى عام عبارت است از هر امتحان و آزمایشى که براى انسان پیش آید، خواه از ناحیه خود انسان باشد یا از ناحیه شیطان و یا از سوى مردم و خواه از امتحان ، کامیاب و روسفید بیرون آید و از فتنه و آشوب برهد و یا در آن سقوط نماید.

و معنى خاص : عبارت از حوادث و پیشامدهایى است که مسلمانان را در بوته امتحان قرار داده و از مرز دیانت خارج و منحرف مى سازد. و مقصود از آشوبهاى داخلى و خارجى که پیامبر (صلى الله علیه وآله) هشدار داده همین معناست .

البته صحابه و تابعین با تفاوت آراءشان روایات متعددى را نقل نموده اند که پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) مردم را از فتنه و آشوبهاى بعد از خود برحذر داشته است .

و در میان صحابه ، حذیفة بن یمان در علم و آگاهى به روایات فتنه ها معروف بوده ، زیرا وى در پرستش نمودن از پیامبر (صلى الله علیه وآله) درباره آشوبها و حفظ آن روایات اهتمام مى ورزید.

از این رو بسیارى از رویات مربوط به فتنه ها را در منابعى مى یابیم که با ذکر سند و نسبت به حذیفه از پیامبر (صلى الله علیه وآله) و یا از امیرمؤ منان على (علیه السلام) نقل شده ، زیرا حذیفه از یاران خاص آن حضرت نیز بوده است .

چنانکه از او روایت کرده اند که مى گفت :

((هیچ فتنه جوئى نیست که تعدادشان به سیصد تن برسد مگر اینکه اگر بخواهم نام او و پدر و محل سکونتش را تا روز قیامت یادآور شوم مى توانم ، زیرا تمام آنها را رسول گرامى (صلى الله علیه وآله) به من آموخته است ))

و مى فرمود:

((اگر تمام آنچه را که مى دانم براى شما بازگو مى کردم ، مرا تا شب مهلت نداده و فورى مى کشتید.))(1)

توجه مسلمانان به روایات فتنه و آشوبها، به حدى بود که در نزد بعضى از آنان به اخبار حضرت مهدى (علیه السلام) و ظهور آن بزرگوار غلبه پیدا نمود، از این رو گرد آورندگان مجموعه هاى روایى ، باب ها و فصلهایى را تحت عنوان ((فتن )) (آشوبها) یا ((ملاحم و فتن )) (پیش آمدها و آشوبها) تدوین نموده اند. و کلمه ملاحم به معنى جنگها و رویدادهاى مهمى است که پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) وقوع آنها را خبر داده است .

لذا عده اى از راویان و دانشمندان اسلامى کتابهاى خاصى به نام ((الفتن و الملاحم )) و مانند آن تاءلیف نموده و روایات وارد شده در این زمینه را در آن کتابها گرد آورده اند.

آنچه در این جا مهم است ، بررسى عدد فتنه ها و آغاز و انطباق آنها با تاریخ مسلمانان نیست بلکه مهم ، شناخت آخرین فتنه اى است که جملگى اتفاق نظر دارند که با ظهور حضرت مهدى (علیه السلام) از بین خواهد رفت ، همان فتنه اى که ویژگیهاى آن منطبق بر فتنه غرب است که اثر آن در طلیعه این قرن بر ملل مسلمان آشکار گشته و دشواریهاى بسیارى را به دنبال داشته است چرا که غربیان در داخل سرزمین مان با ما جنگیده و بر ثروتها و سرنوشت و امور ما مسلط مى گردند. در این امر دشمنان شرقى ما با آنان همکارى نموده و بخشى از سرزمین ما را به تصرف درآورده و با محو موجودیت اسلام و آثار آن ، آنجا را در قلمرو فرمانروایى خود در مى آورند.

و اینک نمونه هایى از روایات شریفه :

پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) فرمود:

((چهار فتنه و آشوب بر امت من وارد شده که در فتنه اول ، خون ریزى و در دومى ، خونها و اموال و در فتنه سوم ، خونها و اموال و زنان حلال شمرده مى شود. چهارمین فتنه و آشوب ، کور و کر و همه گیر و هم چون حرکت کشتى در دریاى متلاطم خواهد بود، به گونه اى که هیچ یک از مردم پناهگاهى نمى یابند. آن فتنه از شام برخاسته و عراق را فرا مى گیرد (جزیره ) را زیر دست و پاى خود به شدت کوبیده ، و بلا و گرفتارى ، مردم را مانند پوست دباغ خانه گوشمال مى دهد هیچ کس قادر نیست بگوید: بس کنید و دست نگهدارید! اگر آن را از ناحیه اى برطرف سازند از ناحیه اى دیگر سربرآورده و ظاهر مى گردد.))(2)

و در روایتى آمده است :

((زمانى که فتنه فلسطین رخ دهد، وضع شام همچون بر هم خوردن آب در مشک آشفته مى شود و چون وقت پایانش فرا رسد، پایان پذیرفته و گروه اندکى از شما پشیمان خواهید شد.))(3)

و در روایتى :

((آن فتنه و آشوب ، شام را احاطه کرده و عراق را مى پوشاند، و جزیره را درهم مى کوبد.))(4)

و در روایتى دیگر چنین آمده :

((آنگاه فتنه اى پدید مى آید هر زمان صحبت از پایان آن شود، همچنان ادامه یافته ، به گونه اى که خانه اى نیست که آن فتنه داخل آن نشده ، و مسلمانى نیست که سیلى آن را بر صورت خود لمس نکرده باشد تا آنکه مردى از خاندان من ظهور نماید.))(5)

در این روایت و بسیارى از روایات مانند آن ، پیرامون این فتنه و آشوب ، صفات فراوانى مشاهده مى کنیم ، که طبق این روایت ، چهارمین فتنه و به گفته کل روایات ، آخرین فتنه مى باشد.

و این ویژگیها عبارتند از:

1 - روایات آن در منابع شیعه و سنى در حد تواتر اجمالى است ، یعنى هر چند از نظر الفاظ متفاوتند، اما راویان متعدد، آن را به یک معنى نقل نموده اند، بطوریکه اگر کسى دقت کند برایش یقین حاصل مى شود که مضمون این اخبار از ناحیه پیامبر (صلى الله علیه وآله) و اهل بیت وى (علیهم السلام) صادر شده است .

2 این فتنه ، آشوبى است دامنه دار، و شامل همه اوضاع و احوال امنیتى ، فرهنگى و اقتصادى مسلمانان مى شود. مانند اینکه ، تمام چیزهاى حرام ، حلال شمرده مى شود. و یا در روایت دیگر ((صماء)) کر و ((عمیاء)) کور توصیف شده ، یعنى : کر است و سخن نمى شنود تا بتوان با گفتگو او را دور کرد، و نابیناست و نمى بیند که بین این و آن فرق بگذارد. بلکه شامل همه شده ، و بر آنها منطبق است ، وارد هر خانه اى شده و بر شخصیت هر مسلمانى ضربه و آسیب وارد مى سازد، و جامعه مسلمانان را همچون حرکت و تکان کشتى ، که بر موج دریاى خروشان قرار گیرد، دچار آشفتگى مى نماید.

هیچ کسى در برابر خطر این فتنه نسبت به دین خود و خانواده اش و از جور فرمانروایان ستم پیشه و دستیاران شرقى و غربى آنان که سرپرستى امور امت اسلامى را بر عهده مى گیرند، پناهى نمى یابد، چنانکه در این روایت آمده است :

((در آن هنگام گروهى از شرق و غرب آمده و بر امت من فرمانروائى مى کنند.))

3 شر و گرفتارى و نقطه شروع آن حرکت از سرزمین شام خواهد بود ((تطیر بالشام )) یعنى از شام آغاز مى گردد، به همین جهت دشمنان ما آنجا را سرزمین ((آفتاب تمدن )) مى نامند، بنابراین اگر کاشتن اسرائیل را در کشور شام بر آن بیفزائیم چگونه خواهد بود. و در روایتى جمله ((تطیف بالشام )) آمده یعنى آن فتنه و آشوب شام را احاطه نموده ، و آنگاه از آنجا به دیگر سرزمینهاى عربى و مسلمان کشیده مى شود، بلکه روایتى نام ((فتنه فلسطین )) را بر آن نهاده و دشواریهاى آن بر ساکنان کشور شام بیش از دیگران متمرکز خواهد بود.

4 - راه حلها سودمند واقع نشده و این آشوب مدت طولانى ادامه مى یابد زیرا فتنه تمدن ، عمیق تر از آن است که از طریق ترمیم و اصلاح ، چاره جوئى شود از طرفى دیگر موج مقاومت در امت و موج دشمنى در دشمنان باعث به ثمر نرسیدن راه حلها مى گردد.

چنانکه در روایت آمده :

((از ناحیه اى در صدد رفع آن برنمى آئید مگر اینکه از سوى دیگر آشکار مى شود.))

زیرا راه حل آن تنها با قیام زمینه ساز حکومت حضرت مهدى (علیه السلام) در بین امت ، و سپس با ظهور آن حضرت ارواحنا فداه امکان پذیر خواهد بود.

هم چنین تعداد زیادى از روایات تصریح مى کند که آن فتنه آخرین آشوب و متصل به ظهور آن بزرگوار مى باشد. و در برخى از روایات اگرچه به صورت مطلق آمده و بطور واضح آن را فتنه پیش از ظهور حضرت ذکر نکرده ، اما آن را آخرین فتنه ، و با همان ویژگیها توصیف نموده است . و چون مقصود همان فتنه و آشوب است ناگزیر باید ((مطلق )) را بر ((مقید)) حمل نمود(1).

البته برخى از ویژگیهاى اصلى این فتنه و دیگر خصوصیات آن را که در احادیث دیگر آمده خواهیم آورد، چرا که این ویژگیها را نمى توان با هیچ فتنه داخلى یا خارجى که بر امت اسلام از آغاز تا کنون رسیده برابر دانست به جز فتنه و آشوب غرب . زیرا این آشوب با فتنه هاى داخلى صدر اسلام و زمانهاى بعد از آن و حتى آشوب گرى و کشتار و غارت مغول ها و با جنگ هاى صلیبى که مراحل حمله هاى تاریخى آن در 900 سال قبل آغاز شد، منطبق نیست و از جهات مختلفى با یکدیگر متفاوتند.

آرى بر آخرین مرحله آن جنگ که غربیها توانستند. با هجوم یک پارچه خود به امت اسلامى ، و ورود ارتش آنها به کلیه سرزمینهاى اسلامى و با به سقوط و نابودى کشاندن آنها، پایگاه هم پیمانان یهودى خود را در قلب کشورهاى اسلامى بکارند قابل ((تطبیق )) مى باشد.

از پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه وآله) نقل شده که فرمود:

((سوگند به آن کس که جانم در دست اوست ، بر امت من قومى فرمانروایى کنند که اگر دم برآورند آنها را کشته و اگر سکوت نمایند همه چیز آنها را مباح مى شمرند، اموال آنان را از آن خود گردانده و با زیر پا گذاشتن نوامیس آنها، خون آنان را ریخته ، و دلهاشان را مالامال از کینه و وحشت مى گردانند، آنان را پیوسته هراسان و پریشان و بیمناک مى بینى در این هنگام گروهى از مشرق و جمعى از مغرب آمده و بر امت من فرمانروائى کنند، پس واى به حال ضعیفان امت من از دست آن ستم پیشگان ، و واى بر ستمگران از عذاب الهى ، چرا که آنها نه به کوچک رحم نموده ، و نه حرمت بزرگ و پیر را نگاه مى دارند، و از هیچ کارى روى گردان نیستند. اندامشان اندام آدمیان ، اما دلهایشان دلهاى شیاطین است .))(2)

این روایت ارزشمند، از ارتباط دو جانبه بین استبداد داخلى و استعمار خارجى پرده برداشته و علت سلطه کفار شرق و غرب بر امت اسلامى را، فشار ستم و تجاوز حکام داخلى بر ملتهاى مسلمان در وجود جو اختناق و سلب آزادیهاى آنان مى داند.

زیرا این گونه رفتار ظالمانه ، مردم را در صدد انتقامجوئى از حاکمان خود برمى انگیزد و همین درگیرى داخلى آنها را از دفع دشمن خارجى بازداشته ، و در نتیجه دشمن ، با استثمار آنان و به بهانه رهایى آنان از چنگ فرمانروایان جور پیشه ، به جنگ و غارت کشورهاى اسلامى اقدام مى کند. همانگونه که ناپلئون به مصر حمله ور گردید، او وقتى کشتى هایش به ساحل مصر نزدیک شد نامه اى براى مصریان فرستاد و در آن اسلام را ستوده و نسبت به آن اظهار علاقه و دوستى کرد و انگیزه آمدن خود را نجات و خلاصى مصریان از ستم بردگان ! قلمداد نمود.

این سیاست حیله گرانه را بعد از اشغال مصر نیز همچنان ادامه داد، تا جائیکه با پوشیدن لباس اهل مصر، خود را مسلمان جلوه داده و عید میلاد پیامبر (صلى الله علیه وآله) را جشن گرفت !

آنگاه ، انگلیس ، فرانسه ، آمریکا و روسیه نیز شیوه هاى مشابهى را بکار گرفته و ادعا کردند که تنها به منظور آزاد کردن ملتهاى مسلمان به سرزمین آنان آمده اند و پیوسته جهت ادامه سلطه خود در سرزمینهاى اسلامى و دخالت در امور مسلمانها این ترفند را بکار مى برند.

قابل توجه است که خصوصیاتى را که حدیث شریف بیان داشته دقیقا بر دسته اى از فرمانروایان منطبق است که زمینه را براى سلطه شرق و غرب آماده ساخته اند، چنانکه بر زمامداران امروز که زمینه ساز ادامه چنین سلطه اى هستند نیز قابل انطباق است . و این خصوصیات عبارتند از:

1 جو اختناق در برابر آزادى اندیشه ، و کشته شدن به جهت یک سخن گفتن .

2 اگر سکوت کنند همه چیز آنان را مباح مى شمرند، زیرا سیاست آنها بر این محور است که اگر چیزى هم درباره آنان نگویند و ساکت باشند، باز هم دست از تجاوز و تعدى نسبت به مردم بر نخواهند داشت .

3 غارت و چپاول ثروتهاى سرزمینهاى اسلامى از پایه هاى سیاست زمامداران متجاوز بوده و به نحوى که گویى اموال مسلمانان ملک موروثى آنها و خانواده هاى خود و منافقان متملق و دربارى آنان است .

4 پایمال نمودن حرمت مسلمانان که شامل تجاوز به خونها و ارزشهاى انسانى و آزادیها و اموال و هتک آبرو و حیثیت و نوامیس آنها مى گردد.

5 ریختن خون کسانى که علیه آنان سخن مى گویند و غیر آنان را، که مى گویند ((پروردگار ما الله است .))

6 دلهاى مسلمانان را آکنده از کینه و وحشت نموده ، یعنى کینه ورزى نسبت به زمامدار ستم پیشه و یا اینکه جور و ستم ، چنین کینه توزى را در جان مسلمانان نسبت به برخى از خودشان مى پرورانند.

اما آن شرقى و غربى هایى که پیامبر (صلى الله علیه وآله) درباره آنها فرمود:

((در آن هنگام گروهى از مشرق و جمعى از مغرب آمده و بر امت من فرمانروائى مى کنند.))

جز بر روسها و غربى ها که با فرصت طلبى از ستم فرمانروایان جور، سرزمینهاى مسلمانان را مورد تاخت و تاز قرار داده ، و زمام امور آنها را همچنان به دست مى گیرند، منطبق نمى گردد.

گاهى گفته مى شود، ممکن است مراد از گروهى که از مشرق و مغرب مى آیند، حرکت عباسیان باشد که از شرق دولت اسلامى آمدند و حرکت فاطمى ها که از غرب آن آمدند، و این در پى ستم فرمانروایان اموى بوده است .

و یا اینکه گفته مى شود احتمال دارد مقصود از آنان ، هجوم مغولان باشد که از ناحیه شرق به وقوع پیوسته و یا جنگ صلیبى که در نتیجه جور و ستم عباسیان از غرب بوجود آمده است .

اما از ظاهر روایت چنین بر مى آید که آنها گروهى غیرمسلمانند که بر امور مسلمانان مسلط مى شوند از این رو بر عباسیان و فاطمیان منطبق نمى گردد، چنانکه بر حمله مغولان و جنگهاى صلیبى گذشته نیز قابل انطباق نیست . زیرا تسلط غربى ها بر مسلمانان به سبب این تهاجمات نبوده بلکه آنها حکومتهاى کوچکى را در سواحل سرزمین شام تاءسیس نموده و در آنجا بسر مى برند.

و اقوام مغول مدتى کوتاه بر مسلمانان حکمرانى نموده ، سپس باقیمانده آنان در سرزمین ما اسلام آورده و در امت اسلامى هضم و ذوب گردیدند.

و مهم تر از آن اینکه استیلاى مغول ، و جنگ هاى تاریخى صلیبى به ظهور حضرت مهدى علیه السلام منتهى نگردید، در حالیکه چیرگى و تسلط غربى ها و فتنه و آشوب آنها طبق دیگر روایات با ظهور آن حضرت پایان مى پذیرد.

بنابراین انطباق کار آنان منحصرا بر شرقى ها و غربى هاى امروز است که عبارت از روسها و اروپائیها و آمریکائیان اند، خصوصا با توجه به ویژگیهاى دقیقى که در پایان حدیث از شخصیتها و سیاستهاى آنان ذکر گردیده است .

به هر حال آنان وارثان شرقى مغولان ، و صلیبى هاى غربى اند، زیرا بنابر قول پسندیده تر، در روایات ، از روسها تعبیر به ترکها شده و غربیان همان رومیان مى باشند که به زودى با آن آشنا خواهیم شد.

از پیامبر (صلى الله علیه وآله) نقل شده که فرمودند:

((جریان امر شما همچنان ادامه مى یابد تا اینکه فرزندانى در دوران فتنه و ستم متولد شوند که جز آشوب چیزى نشناسند، و زمین چنان آکنده از ستم و بیداد شود که هیچ کس جراءت ندارد خدا را بخواند، آنگاه خداوند مردى را از ذریه و عترت من برمى انگیزد، تا زمین را از عدل و داد پرسازد، آنگونه که از ظلم و ستم پر شده است ))(3)

این حدیث شریف نشانگر این است که فتنه و آشوب اءخیر در نسلها ادامه مى یابد، تا نسلى از فرزندان مسلمانان متولد گردد که هیچ اندیشه اى جز اندیشه منحرف از دین و هیچ سیاستى جز سیاست جور و ستم ندارند. و این تعبیر دقیقى است از فضاى فرهنگ غربى و سیاست حکومت هاى سلطه گر آنها بر سرزمینهاى ما، که کودک مسلمان در سایه شوم آن فرهنگ نشو و نما کرده ، و از فضاى اسلامى و فرهنگ و عدالت آن بى اطلاع است . مگر کسى را که خداوند وسیله هدایت و نگهدارى او از انحراف را فراهم سازد.

و معنى سخن پیامبر (صلى الله علیه وآله) که فرمود:

((زمین آن چنان از ستم و جور آکنده شود که کسى قادر بر گفتن ((الله )) نباشد.))

این است که قوانین ظالمانه و سیاستهاى ستمگران و جورپیشگان ، تمام نقاط و زوایاى زندگى را در بر مى گیرد. و این ماجرایى است که بعد از هجوم و سلطه غربیان بوجود آمده ، زیرا قبل از استیلاى آنان در برخى از مقاطع زمانى و در بعضى مناطق ، جور و بیداد در زندگى مسلمانان وجود نداشت ، اما بعد از حمله و چیره شدن آشوب غرب و سلطه گرى فرمانروایان ستم پیشه تازه به دوران رسیده ، رفته رفته سیاست ظالمانه آنها بر تمام سرزمینها و مراکز سایه افکند. به گونه اى صداى مسلمانان را در سینه ها خفه کردند که کسى نمى توانست مسلمانى خود را ابراز نموده و بگوید: پروردگار ما خداست و یا اینکه ما خواستار پیاده نمودن احکام اسلام هستیم ، و خداوند به ما دستور مى دهد که از ستم و بیداد پرهیز نموده و علیه آن قیام نمائیم ، و یا اینکه بگوید حکم خداوند درباره این فرمانروا اینگونه است که باید کشته شود و یا از کار بر کنار گردد، و یا بگوید حکم خدا درباره این قانون این است که باید در برابر آن ایستاد و آنرا دگرگون ساخت .

معنى این گفته این نیست که کسى نمى تواند به طور کلى نام خدا را بر زبان آورد، چنانکه برخى چنین تصور نموده اند، زیرا چیزى که کفار و ستمگران و جباران و حتى بى دین ها را برانگیخته و به خشم مى آورد همانا یاد و نام خداوند است هنگامیکه با کفر و ستم پیشگى و سلطه آنان اصطکاک پیدا نماید.

و در روایتى آمده است :

((به طورى که کسى نمى تواند لااله الا الله بگوید.))

پر واضح است که مراد از این گفته این است که کسى نمى تواند یکتائى و فرمانروائى خدا را اعلان نموده و حکومت کردن کافران و ستمگران را که به قانون خداى عزوجل فرمانروائى نمى کنند، رد نماید.

از امیرمؤ منان (علیه السلام) نقل شده که فرمود:

((حکومت اهل بیت پیامبر شما که داراى علامات و نشانه هایى است در آخرالزمان پدید مى آید... از جمله زمانیکه رومیان و ترکان ، دیگران را علیه شما بشورانند، و نیروها بسیج گردند... و ترکها با رومیان به مخالفت برخاسته ، و جنگ و درگیرى در روى زمین افزایش یابد.))(4)

روشن است که سخن امام (علیه السلام) درباره فتنه و آشوب رومیان و ترکها و حرکت آنان در یورش علیه سرزمینهاى اسلامى ما از نشانه هاى حضرت مهدى (علیه السلام) مى باشد.

و عبارت ((استئثارت )) در متن روایت تعبیرى است دقیق ، یعنى آنان به منظور سلطه یافتن و استثمار سرزمین هاى اسلامى ما، دست به تحرکاتى مى زنند که خوى آنهاست . همچنین عبادت ((یتخاف الترک والروم )) ((ترکها و رومیان با هم اختلاف پیدا مى کنند)) این کشمکش و اختلاف آنها، با آنکه با یکدیگر هم پیمان بوده اند، بر سر تقسیم و سلطه یافتن در قلمرو نفوذشان مى باشد.

اما در همان حال ، در دشمنى با ما متحد گشته و در شوراندن مردم علیه ما و تجهیز نیروها چنانکه واقعیت امر نشان مى دهد، با یکدیگر همکارى مى نمایند.

((و تکثر الحروب فى الارض )) ((جنگ و درگیرى در زمین فزونى مى یابد)) چنانکه مى بینیم قاره اى خالى از جنگ و ستیزها نیست ، و هیچ جنگى آرامش نمى یابد، مگر اینکه جنگ دیگرى آغاز مى گردد، همه اینها به سبب انتقام جوئى هاى رومیان و ترکان و مخالفت آنان با یکدیگر است ، و پشتیبانان یهودى آنان که هر زمان و هر کجا که بتوانند آتش افروز جنگ ها مى باشند. و به زودى مراد از روم و ترک بیان خواهد شد.

از حضرت على (علیه السلام) نقل شده که فرمود:

((اى مردم آنچه مى خواهید از من بپرسید، پیش از آنکه مرا از دست بدهید زیرا که دانش فراونى در سینه دارم ، و سؤ ال نمائید از من پیش ‍ از آنکه فتنه و فساد مانند شترى که در اثر رم کردن مهارش زیر سم او قرار گیرد و بر ترس و اضطرابش افزوده شود، سرزمین شما را بعد از مرگ و حیاتش پایمال نموده و سایه شوم خود را بر آن بگستراند و یا آتشى از غربى که در هیزمى خشک و انبوه افتد، با فریاد بلند بانگ برآورد. واى بر او از خونخواهى و انتقامجوئى . وقتى گردش چرخ روزگار طولانى شود، مى گوئید مرده و یا به هلاکت رسیده ، (و اگر زنده است )، پس به کجا رفته ، در این هنگام است که معنى حقیقى این آیه ها مصداق پیدا مى کند. ((ثم ردد نالکم الکرة علیهم و امد دناکم باءموال و بنین و جعلناکم اکثر نفیرا.)) ((سپس پیروزى بر آنان را به شما برگردانیم و با مال و فرزندان شما را یارى نموده و تعداد شما را از آنان فزونى بخشیدیم .)) و این داراى علائم و نشانه هایى مى باشد.))(5)

حضرت امیر (علیه السلام) در این روایت از هلاکت و نابودى گسترده غرب با عبارت (در هیزم خشک و فراوان ) و بسیار قابل اشتعال سخن به میان آورده اند، سبب این نبرد فتنه اى است که در منطقه شرق پدید مى آید، و یا به علت جنگ افروزى ترکان شرقى ، یعنى روسها، علیه رومیان است به زودى بیان روایت مربوط به آن در زمره روایات جنگ جهانى که وقوع آن طبقه گفته احادیث و نظر ما در سال ظهور حضرت مهدى (علیه السلام) مى باشد، خواهد آمد.

و نیز از پیامبر (صلى الله علیه وآله) نقل شده که فرمود:

((در آخرالزمان بر امت من بلاى سختى از ناحیه سلطان آنان برسد که از آن بلا و گرفتارى سخت تر شنیده نشده ، بگونه اى که زمین پهناور بر آنان تنگ آید، و به اندازه اى زمین آکنده از ستم و جور شود که مؤ من جهت پناه بردن از ظلم و ستم ، جایگاهى نمى یابد. تا اینکه خداوند مردى از خاندان مرا بر انگیزد و زمین را از قسط و عدل ، آنگونه که از ظلم و ستم پر گردیده بوده ، سرشار گرداند. ساکنان آسمان و زمین از وى خشنود گردیده و زمین ذخائر خود را برمى آورد و آسمان از ریزش باران رحمت دریغ نمى ورزد))(6)

به نقل از حذیفة بن یمان ، پیامبر (صلى الله علیه وآله) مى گوید:

((واى بر این امت از دست پادشاهان ستم گر که مسلمانها را کشته و آنها را از خانه و دیارشان آواره مى گردانند مگر کسى که به اطاعت آنها تن در دهد در آن زمان مؤ من با تقوى به زبان با آنان سازگار و به دل از آنان گریزان است . و چون خداوند متعال اراده فرماید عزت اسلام را بازگرداند، پشت هر ستم گر ستیزه جو را مى شکند، و او بر هر کارى ک بخواهد تواناست ، هم اوست که وضع امت اسلامى را پس از تباهى سر و سامان بخشیده و اصلاح مى کند، اى حذیفه : اگر از عمر دنیا بیش از یک روز باقى نمانده باشد، خداوند آن روز را آن قدر طولانى گرداند که مردى از خاندان من بیاید و بر جهان فرمانروایى کند و اسلام را آشکار سازد، و خدا خلف وعده نمى کند و او بر هر چیزى تواناست ))(7)

و از آن بزرگوار است که فرمود:

((نزدیک است امتها علیه شما یکدیگر را فرا خوانند، بسان فراخواندن خورندگان بر سر سفره . هر چند شما از نظر عدد بسیارید، اما همچون خاشاک بر روى سیل مى باشید، خداوند هیبت و شکوه شما را از دل دشمنانتان برداشته ، و در اثر علاقه مندى به دنیا و بیزارى از مرگ ، ضعف و سستى را به دل شما مى افکند.))(1)

اینها روایاتى روشن و رسا بود که نور نبوت بر آنها تابیده و نشانگر اوضاع و احوال امت اسلامى با زمامداران ستمگر و با دشمنان سلطه گر آنان است و فرج ظهور حضرت مهدى علیه السلام را مژده مى دهند.

و نیز از او نقل شده که فرمود:

((واى بر عرب از شرى که به آنها نزدیک است ، بالها، چیست آن بالها؟، بادى که وزش آن نابودکننده است و بادى که وزش آن برانگیزاننده است و بادى که وزش آن سستى آور است ، واى بر آنها از کشتار سریع و مرگ آنى ، و گرسنگى دردناک ، بلا و گرفتارى بر سر آنان فرو ریزد فرو ریختنى ))(2)

ممکن است مراد از (بالها) هواپیما باشد که همچون باد سریع و آرام مى آید و سبب کشتار زیاد، و باعث مرگ و میر آنى مى گردد و یا اینکه بادى است که از موج بمب هاى قوى و ضعیف ناشى مى گردد. هم چنانکه احتمال دارد که این (بالها) همان است که بیان آن در روایت مربوط به کارزار حضرت مهدى (علیه السلام) با سفیانى و اعراب طرفدار یهودیان و رومیان در معرکه آزادى قدس آمده ، چه اینکه در نسخه خطى ابن حماد چنین آمده :

((آنگاه خداوند، باد و پرندگانى را بر رومیان مسلط مى گرداند، که با بالهاى خود بر گونه هاى آنان آنچنان ضربه مى زنند که چشمهایشان نابینا گشته و زمین شکافته شده و آنها را در خود فرو مى برد.))(3)

و نیز ممکن است بالهاى پرندگان حقیقى همچون ابابیل (پرستو) باشد و یا جنگ افزارهایى مانند هواپیما که حضرت مهدى (علیه السلام) آنها را بکار مى برد، و به رودى بیان آن در بحث رزمگاه بزرگ قدس و در بخش حرکت ظهور خواهد آمد.

از پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) نقل شده که فرمود:

((مشرکان ، مسلمانان را به خدمت خویش گمارده و آنان را در شهرها به فروش مى رسانند، و هیچ نیکوکار و بدکارى از این عمل پروائى ندارد. این بلا و گرفتارى آن چنان گریبان گیر مردم آن روزگار شود که همه ناامید و ماءیوس و بدبین شده و تصور کنند که گشایشى بر آنان نیست ، که در این هنگام خداوند مردى از پاکان عترت من و از نیاکان ذریه ام برانگیزد، مردى عادل ، خجسته و پاکیزه که ذره اى (از دستورات اسلام ) را فروگذار نمى کند و خداوند دین و قرآن ، اسلام و مسلمانان را بوسیله او عزت و سربلندى بخشیده و شرک و مشرکین را ذلیل و زبون مى گرداند، وى پیوسته در حالت پروا از خداست و در اجراى حکم خداوند فریب خویشاوند را نمى خورد، سنگ بر روى سنگ نگذاشته ، و عمارتى براى خویش بنا نمى کند، در زمان فرمانروایى خود بر کسى تازیانه نزند مگر جهت اجراى حد شرعى ، خداوند متعال تمام بدعت ها را بوسیله او محو و نابود ساخته و تمام فتنه ها را از بین مى برد و در هر حقى به وسیله او گشوده مى شود و درهاى باطل را مى بندد و خداوند مسلمانان دربند را هر کجا که بسر برند توسط او به دیارشان باز مى گرداند))(4)

این روایتى است که حالت دردناک به ضعف کشیدن مسلمانان ، و خرید و فروش آنان و اسارتشان را در دیگر سرزمین ها ترسیم مى نماید، و این حالت تنها به زمان ما و مسلمانانى که با حقارت کارکنان و خدمتگزاران مشرکان اند منحصر نمى گردد، بلکه شامل معامله بر سر ملتهاى مسلمان و بیرون راندن آنها از سرزمین هایشان و به اسارت درآمدن آنان توسط مشرکان نیز مى شود.

سپس این روایت خاطر نشان مى سازد که در حالت یاءس و درماندگى ، ناگاه منجى عالم بشریت حضرت مهدى ارواحنا فداه ظهور مى کند.

 


,,

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی