عاشق هر لحظه نام معشوق خود را می برد.
این را می توانید از کسانی که عاشق شده اند بپرسید.
می گویند:علامه قاضی(استاد آقای بهجت) در هنگام ایستادن موقع نشستن در تغیر ازحالتی به حالت دیگرخیلی نام """ یا صاحب الزمان""" را بر زبانشان جاری می کردند.
آری درتمامی حالت باید یاد معشوق باشیم.
پس چه بهتر که اگر می خواهیم عاشق شویم عاشق ودلباخته معشوق حقیقیمان شویم.
تذکر:به علت اینکه آقای بهجت راضی نبود از لفظ آیت الله برای ایشان استفاده شود لذا حقیر از لفظ آقا استفاده کردم.
ودر ضمن مطلبی که درچند پست قبل آمده است بر گرفته از سایت عصر ایران است .
اینکه چرا ایشان راضی نبودند از این لفظ برای خودشان استفاده شود نظر جالبی داشتند......
قابل توجه روزنامه هایی مانند جمهوری اسلامی
به امید ظهور....
خدایا سکان زندگیم را به دستان پر توان تو می سپارم
آنچه که خواست توست مرا راهنمایی کن.
به امید ظهور.....
حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه شریف) می فر ماید:
فضیلت دعا و تسبیح بعد از نمازهای واجب در مقایسه با دعا وتسبیح پس از نمازهای مستحبی
مانند فضیلت واجبات بر مستحبات است.
بیاییم با ذکر یار، دلهایمان را عاشق کنیم.
به امید ظهور
.......قطاری که به مقصد خدا می رفت مدتی کوتاه در ایستگاه دنیا توقف کرد.
پیامبر رو به جهان کرد وگفت: مقصد ما خداست.
کیست که با ما سفر کند ؟ کیست رنج وعشق را با هم بخواهد ؟
کیست که باور کند دنیا ایستگاهی است تنها برای گذاشتن؟
قرنها گذشت اما از بی شمار آدمیان جز اندکی بر آن قطار سوار نشدند.
از جهان تا خدا هزار ایستگاه بود.
در هر ایستگاه که قطار می ایستاد کسی کم می شد. قطار می گذشت وسبک می شد.
قطاری که به مقصد خدا می رفت به ایستگاه بهشت رسید.
پیامبر گفت:اینجا بهشت است مسافران بهشتی پیاده شوند .اما اینجا ایستگاه آخر نیست.
مسافرانی که پیاده شدند بهشتی شدند . اما اندکی باز هم ماندند.
قطار دوباره راه افتاد.
آنگاه خدا رو به مسافرانش کرد وگفت:
درود بر شما راز من همین بود.آن که مرا می خواهد در ایستگاه بهشت پیاده نخواهد شد
.......و آن هنگام که قطار به ایستگاه آخر رسید.
آری یکی بهشت می خواهد یکی بهشت آفرین
به امید ظهور...
دیروز به مطلبی برخورد کردم که استاد پناهیان عنوان کرده بود
حجتالاسلام پناهیان با توجه به برخی اتهامات به دولت نهم گفت: یقین بدانید اگر شخصی همچون احمدینژاد در زمان امام راحل بود، هرگز جام زهر به ایشان نوشانده نمیشد.
به گزارش رجانیوز به نقل از رسا، حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان، شامگاه 15 خرداد در هیئت محبین اهل بیت(ع) قم گفت: دولت نهم از ویژگیهای خاصی برخوردار است که به راحتی نمیتوان از آن عبور کرد.
وی افزود: آقای دکتر احمدینژاد دارای پشتکار و فردی سختکوش است و حضورش در میان مردم برگرفته از سیاستهای مقام معظم رهبری در دوران ریاست جمهورشان است.
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: بدون حضور در میان مردم نمیتوان مسائل کشور را پیش برد.
وی تاکید کرد: نزدیک به سیسال تنها به دلیل عدم حضور مسؤولان در میان مردم برخی مسائل لاینحل باقی ماند و تنها این سفرهای استانی و حضور رییس جمهور در میان مردم بود که بسیاری از مسائل و مشکلات آنان را حل کرد.
حجت الاسلام پناهیان با اشاره به تاییدات مقام معظم رهبری از سفرهای استانی دولت نهم گفت: امروز برخی به جای حمایت از دولت احمدینژاد آن را مسخره میکنند؛ در حالی که مقام معظم رهبری براساس تاکتیکی که دارند به راحتی از این سفرها حمایت نمیکنند. ایشان دغدغه اصلیشان این بوده که مسئولان در میان مردم حضور داشته باشند.
وی تاکید کرد: پشت کار و دغدغه داشتن برای حل مشکلات مردم تنها به آقای احمدینژاد اختصاص ندارد، کسانی را در این دولت میشناسیم که پرکارترین افراد در نظام و تاریخ انقلاب به شمار میآیند.
این استاد حوزه علمیه با اشاره به افزایش سرعت گردش کار در بدنه دولت گفت: آقای احمدینژاد با پشتکار بالای خود، تحرک بسیار بالایی را در کشور ایجاد کرد که اگر هزار عیب برایش تصور کنیم، این ویژگی به قدری کلیدی است که حتی انسان نابینا نمیتواند به راحتی از آن بگذرد.
وی با بیان این که سیستم اداری کشور را استعمار طراحی کرده است، افزود: امروز این روش در دولت نهم برداشته شده و روشی انقلابی و اسلامی در پیش گرفته شد به همین دلیل برخی با روش وی مخالف هستند.
حجت الاسلام پناهیان خاطر نشان کرد: امروز اتفاق بسیار عجیبی در کشور افتاده است و افراد فراوانی در سطح جهان به ایران اسلامی علاقهمند شدهاند، از این رو ادعای برخی مبنی بر ضعف ایران در سطح جهانی سخن بسیار بیهودهای است.
وی تاکید کرد: امروز احمدینژاد کلید وحدت شیعه و سنی است، برای همین موج جهانی به سوی ایران در راه است.
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: براساس سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی، در دولت نهم، انقلاب در مسیر واقعی خود قرار گرفت و ایران اسلامی در جهان عزتمند شد.
وی ادامه داد: برخی میگویند آقای احمدینژاد دیکتاتوری مآبانه برخورد میکند، اگر این حرف درست باشد، تازه میفهمیم احمدینژاد با چه کسانی مواجه است که باید در برابر آنان که خود دیکتاتور بودهاند همان روش را پیش گرفت.
حجت الاسلام پناهیان با اشاره به زمان اداره کشور در 8 سال دفاع مقدس گفت: ما برای حفظ آبروی برخی، نامه امام خمینی(ره) را بازگو نمیکنیم؛ ولی از آقای موسوی انتظار انصاف داریم، اگر نمایش ظاهری بر اساس اخلاق باشد، اما موضعگیری غیراخلاقی باشد خیلی خطرناک است. متأسفانه امروز با پدیده نفاق پیچدهای روبرو هستیم. تا پیش از مناظره آن را ازضعف افراد میدانستیم؛ ولی اکنون این نفاق خود را نمایان کرده است.
وی تأکید کرد: جام زهری که به خاطر پذیرش قطعنامه به امام خمینی(ره) نوشاندند، به دلیل گزارش پولی خزانه بود، زیرا ایشان پیش از پذیرش قطعنامه صلح را همچون صلح امیرمومنان(ع) با معاویه میخواندند.
حجت الاسلام پناهیان گفت: یقین بدانید اگر شخصی همچون احمدینژاد در زمان امام راحل بود، هرگز زهری به ایشان نوشانده نمیشد.
وی ادامه داد: چرا برخی که اکنون احساس خطر میکنند، در زمانی که صدام به داخل کشور آمده بود، چنین احساسی نداشتند.
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: برخی هنوز میزان دشمنشناسیاشان مشخص نیست و در خصوص رژیم صهیونیستی اظهار نظرهایی میکنند که بسیار تعجب انگیز است.
وی ادامه داد: برخی باید بهخاطر حرفهایی که میزنند، از شهدا عذرخواهی کنند. این که همه میتوانند از ما حمایت کنند، سخن بسیار نادرستی است؛ باید نامزدها موضع خود را مشخص کنند تا ضدانقلابها و دشمنان نظام دور آنها جمع نشوند.
حجتالاسلام پناهیان گفت: این که به هر قیمت رأی مردم را به سوی خود جلب کنیم، به لجن کشیدن سیاست است و برکت کشور را از بین میبرد.
وی یادآور شد: برخی سقوط بلوک شرق و غرب از سوی دولت نهم را به خرافه گرایی نسبت میدهند، مثل این که یادشان رفته این سخنان امام راحل و رهبر عزیزماست، نه دولت آقای احمدینژاد که ایشان را به خرافهگرایی متهم میکنید .
به امید ظهور......
یاد خدا انسان را عاشق می کند
«من اکثر ذکر الله عزّوجلّ اظلّه الله فی جنّته»
هر کس بسیار یاد خدا کند خدا او را در سایه لطف خود در بهشت برین جای خواهد داد.
در روایات اسلامی آمده است که هر چیز اندازهای دارد جز یاد خدا که هیچ حد و مرزی برای آن نیست!
1ـ امام صادق ـ علیه السّلام ـ طبق روایتی که در اصول کافی آمده میفرماید:(ما من شییء الاّ و له حَدّ ینتهی الیه الاّ الذّکر فلیس له حدّ ینتهی الیه:
هر چیز حدی دارد که وقتی به آن رسد پایان میپذیرد جز ذکر خدا که حدی که با آن پایان گیرد ندارد.
1ـ به هنگام عبادت یاد او کنید و حضور قلب و اخلاص داشته باشید
. 2ـ به هنگام حضور صحنههای گناه یاد او کنید و چشم بپوشید و یا اگر لغزشی روی داد توبه کنید و به راه حق باز گردید.
3ـ و هنگام نعمت یاد او کنید و شکرگزار باشید.
4ـ و به هنگام بلا و مصیبت یاد او کنید و صبور و شکیبا باشید. خلاصه یاد او را که در هر صحنهای از صحنههای زندگی انگیزه واکنش مناسب و الهی است، فراموش ننمایید.
به امید ظهور
....یاد خدا انسان را عاشق می کند
«من اکثر ذکر الله عزّوجلّ اظلّه الله فی جنّته»
هر کس بسیار یاد خدا کند خدا او را در سایه لطف خود در بهشت برین جای خواهد داد.
در روایات اسلامی آمده است که هر چیز اندازهای دارد جز یاد خدا که هیچ حد و مرزی برای آن نیست!
1ـ امام صادق ـ علیه السّلام ـ طبق روایتی که در اصول کافی آمده میفرماید:(ما من شییء الاّ و له حَدّ ینتهی الیه الاّ الذّکر فلیس له حدّ ینتهی الیه:
هر چیز حدی دارد که وقتی به آن رسد پایان میپذیرد جز ذکر خدا که حدی که با آن پایان گیرد ندارد.
1ـ به هنگام عبادت یاد او کنید و حضور قلب و اخلاص داشته باشید
. 2ـ به هنگام حضور صحنههای گناه یاد او کنید و چشم بپوشید و یا اگر لغزشی روی داد توبه کنید و به راه حق باز گردید.
3ـ و هنگام نعمت یاد او کنید و شکرگزار باشید.
4ـ و به هنگام بلا و مصیبت یاد او کنید و صبور و شکیبا باشید. خلاصه یاد او را که در هر صحنهای از صحنههای زندگی انگیزه واکنش مناسب و الهی است، فراموش ننمایید.
به امید ظهور
....این داستان واقعیست!!!!!
در روز 5 اسفند سال 1284 شمسی، در محله قدیمی خیابان در شهر تبریز، فرزند مشهدی جعفر و آسیه خانم یعنی رسول چشم به جهان گشود.
آسیه خانم یکی از گریه کنان روضه امام
حسین (ع)، با عشق و محبتی که به مولا داشت فرزند خود را بزرگ
کرد ولی بازیهای روزگار از رسول، جوانی خلافکار و لاابالی بارآورد
. بعد از سنین بیست و چهار پنج سالگی، رسول شهر و دیار خود را
رها کرد و به تهران آمد. از آنجایی که رسول آذری زبان بود در تهران
به رسول ترک شهرت یافت. یکی از شبهای دهه اول محرم بود و رسول ترک دهانش را از نجاستی که خورده بود با آب کشیدن به
خیال خود پاک کرد چرا که باز می خواست به همان هیأتی برود که شبهای گذشته نیز در آن شرکت داشت. ولی این بار گویا فرق می
کرد. پچ پچ مسئولان هیأت که با نیم نگاهی او را زیر نظر داشتند برایش ناخوشایند بود. رسول یکی از قلدرهای شروری بود که حتی
مأموران کلانتریهای تهران از اینکه بخواهند با او برخورد جدی داشته باشند بیم و هراس داشتند. می شود گفت که رسول از انجام هیچ
گناهی مضایقه نکرده بود و این به زعم هیأتی ها که او در مجلسشان بود، گران تمام می شد. بالاخره یکی از میان آنها
برخواست و در مقابل رسول قد راست کرد و در برابر لبخند رسول، از او با لحنی تند خواست که ازمجلس بیرون رود. رسول ساکت بود
و فقط با ناراحتی به حرفهای او گوش می داد. خیلی ناراحت و عصبانی شد ولی چیزی نمی گفت. همه جا را سکوت فراگرفته بود
. به گمان بعضی ها و طبق عادت رسول می بایست دعوایی راه می افتاد اما او بدون هیچ شکایتی و با دلی شکسته آنجا را ترک
کرد و رو به سوی خانه حرکت کرد. هرچند رسول آدمی بسیار قلدر و شرور بود ولی اعتقادش به آقاامام حسین (ع) به اندازه ای بود
که به او اجازه نمی داد تا از خادمان حسینی (ع) کینه و عقده ای به دل بگیرد و دعوا کند. آن شب نیز مثل شبهای دیگر گذشت. صبح
خیلی زود بود و هنوز شهر هیاهوی روزانه خود را شروع نکرده بود که در یکی از خانه ها باز شد و مردی بیرون آمد. از حالتش پیدا بود
که برای انجام امری عادی و روزمره نمی رود. او به سوی خانه رسول ترک می رفت. به جلوی درخانه رسید و شروع به در زدن
کرد. رسول با شنیدن صدای در، خود را به پشت در رساند و در را باز کرد. پشت در کسی را می دید که به طور ناخودآگاه نمی توانست
از او راضی باشد، بله، حاج اکبر ناظم مسئول هیأت دیشبی بود. همان هیأتی که رسول دیگر حق نداشت به آنجا برود. اما برخورد
گرم و صمیمی حاج اکبر حکایت از چیز دگیری داشت. بعد از کلی معذرت خواهی، از رسول خواست تا در شبهای آینده در جلسات
آنها شرکت کند اما چرا؟ مگر چه شده؟ ناظم دیگر بیش از این نمی خواست توضیح دهد ولی اصرار رسول پرده از رازی عجیب برداشت.
مرحوم حاج اکبر ناظم در شب گذشته در عالم خواب دیده بود که در شبی تاریک در صحرای کربلاست. او تصمیم می گیرد که به طرف
خیمه های امام حسین (ع) برود ولی متوجه می شود که سگی در حال پاسبانی از آنجاست و به هیچ کس اجازه نزدیک شدن به آن
خیمه ها را نمی دهد. ناظم زمانی که می خواهد به آنجا نزدیکتر شود، سگ به او حمله می کند. وقتی که می خواهد خود را از
چنگال آن سگ رها کند متوجه منظره ای عجیب می شود، بله، چهره آن سگ همان چهره رسول ترک بود. مسئول پاسبانی از خیمه ها ی امام حسین (ع) را رسول ترک برعهده داشت. این همان
چیزی بود که در رسول انقلابی عظیم ایجاد کرد و به یکباره از رسول ترک، حربن یزید ریاحی دیگری ساخت. بله، رسول به یکباره اسیر
زلف یار شده بود و دیگر هر چه بر زبان می آورد شهد و شکری سوزان بود؛ دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت
شب آب حیاتم دادند او از آن روز به بعد یکی از شیداترین و دلسوخته ترین دلداده ها و ارادتمندان به امام حسین (ع) می شود
به گونه ای که هر سخنی که از او درباره آقا بیرون می آمد، هر شنونده ای را گریان و منقلب می ساخت . داستانهای شگفت
انگیزی از او نقل می شود که ارادت او را به این خاندان عزیز اثبات می کند
سرانجام در شب نهم دی ماه سال 1339 شمسی مصادف با پانزدهم رجب سال 1380 قمری درحالی که او حاج اکبر ناظم را بر
بالین خود می بیند با گفتن مکرر »آقام گلدی ، آقام گلدی« روح بزرگش از بدنش خارج و به دیار باقی می شتابد. جنازه مطهرش ر
ا در قم، در کنار تربت پاک خانم فاطمه معصومه (س) در قبرستان حاج آقای حائری (قبرستان نو) به خاک می سپارند. روحشهمنشین ابدی مولایش باد.
منبع:کتاب رسول ترک مولف:محمد حسین سیف اللهی
به امید ظهور.....
وصیت حضرت زهرا
بسم الله الرحمن الرحیم
هذا ما اوصت به فاطمه بنت رسول الله اوصت و هى تشهد ان لا اله الا الله و ان محمدا عبده و رسوله و ان الجنة حق والنار حق و ان الساعة آتیة لاریب فیها و ان الله یبعث من فى القبور. یا على انا فاطمة بنت محمد (ص ) زوجنى الله منک لاکون لک فى الدنیا والاخره انت اولى بى من غیرى حنوطى و غسلنى و کفنى باللیل وصل ولدى السلام الى یوم القیامه .
بنام خداوند بخشنده مهربان
این وصیت نامه دختر رسول خداست در حالى وصیت مى کند که شهادت می دهد خدایى جز خداى یگانه نیست و محمد (ص) بنده و رسول اوست و بهشت حق است و آتش جهنم حق است و روز قیامت که هیچ شکى در آن نیست فرا خواهد رسید و ذات الهى جمیع مردگان را از قبور برانگیزاند و زنده گرداند و همه را وارد محشر فرماید.
اى على من فاطمه دختر حضرت محمد هستم خدا مرا به ازدواج تو درآورد تا در دنیا و آخرت براى تو باشم و تو از دیگران بر من سزاوارترى .على جان حنوط و غسل و کفن کردن مرا در شب به انجام رسان و شب بر من نماز بگذار و شب مرا دفن کن و هیچ کس را اطلاع نده. اینک با شما وداع می کنم و بر فرزندانم تا روز قیامت سلام و درود می فرستم.
این بود کیفیت رحلت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دخت گرامى حضرت خاتم الانبیاء محمد مصطفى علیهما آلاف التحیة والثناء که پدر بزرگوارش هنگام رخت بربستن از دنیا به او بشارت داده و فاطمه علیهاالسلام بعد از رحلت پدر با اشتیاق فراوان به انتظار مرگ خود بود و پیوسته زبان حالش به نغمه الهى«عجل وفاتى سریعا» مترنم بود.
درود بی پایان ما بر او و فرزندان پاکش باد.
منبع:
بحارالانوار، جلد 43، ص 214.
به امید ظهور...